Select All
  • U Can Call Me Your Anpan
    17.3K 4.8K 20

    {کامل شده} یه یونگی عطار، با شش‌تا آدم مختلف توی زندگیش، البته دوتای اونها اولش آدم کوچولو بودن، جیمینی با موهای هلویی، و گلی که باهاش دوست بوده یعنی هوسوک، همه چیز از روزی شروع شد که جیمینی نگران گلش بود، جانگ‌کوک غذا می‌خواست، و نامجینته زیاد از حد فضولی کردن... ژانر: فانتزی و فلاف با حضور هفت تن بنگتن:))) #1 in mag...

    Completed  
  • Murder Show (Yoonmin AU)
    1.9K 329 10

    مین یونگی که تو کشور جزایر متحده (United Islands؛ متشکل از ژاپن، تایوان و کره ها بعد از جنگ جهانی سوم و عوض شدن چهره ی دنیا) زندگی میکنه مرتکب اشتباه بزرگ همکاری با یه باند مافیایی که با دولت هم دست به دست هستن میشه. پس از به هم ریختن یکی از نقشه های وارد کردن برده از خاورمیانه و شرق آفریقا به جزایر متحده و روسیه یونگ...

    Mature
  • Thumbelina | YoonMin [COMPLETED]
    534 198 3

    ❥ Thumbelina | بند انگشتی [کامل‌شده] × داستان کوتاه × ◌ کاپل ⇜ یونمین ◌ ژانر ⇜ درام، روزمره، فانتزی ◌ نویسنده ⇜ 𝕐𝕦𝕞𝕖 ✲ به نظر نمیاد، اما خدای عشق شخص زود رنجیه! اون بیشتر از هر الهه‌‌ای، انسان‌ها رو نفرین می‌کنه و اون‌ها رو به دام مجازات‌های سخت و طاقت‌فرسا می‌ندازه. به نظر نمیاد، اما اکثر آدم‌های روی زمین توسط ا...

    Completed   Mature
  • The Taste Of Ink
    8.3K 1.4K 16

    باد سوزناکی که از بین میله های سرد وارد اتاقک سلول میشد و صدای ترسناکی رو ایجاد میکرد. برخورد چندین سوزن کوچیک به پوست نازک و پخش شدن درد داخل اجزای بی قرار بدنش. حرکت اون مردمک های سیاه رنگ روی بدنش. دقیقا همین لحظه بود که اون با حس طعم جوهر که داخل دهنش مزه ی شیرینی گرفته بود، میدونست که دیگه زندگیش عوض شده. کاپل اص...

  • A beam of light [Yoonmin]
    83.8K 17.8K 22

    جیمین یه پسر هیفده ساله است که در اثر یه حادثه قدرت تکلمش رو از دست داده و یک ساله که به مرکز توانبخشی برای دوباره به دست آوردن صداش مراجعه میکنه. حالا اون توی ناامید ترین روزای زندگیشه ودرست وقتی فکر میکنه شاید قرار نیست هیچ وقت دوباره بتونه حرف بزنه یه ملاقات همه چیز رو عوض میکنه. "تو مثل زئوس میمونی" روی دفترچه ا...

    Completed  
  • Amulet
    1.9K 203 6

    نام فیکشن : طلسم / Amulet ژانر : فانتزی ، درام ، رمنس ، مدرسه ای شخصیت ها : جیمین ، تهیونگ ، جانگکوک ، نامجون ، یونگی ، جین کاپل : ویمین ، کوکمین ، نامجین نویسنده : اهارو / Oharo روز های آپ : نامشخص خلاصه : پارک جیمین پسر 19 ساله ی دبیرستانی که طی یک تصادف برادر بزرگ ترش رو از دست میده. بعد از اون حادثه ای که تمام...

  • Storyless Mist | StoryTeller illusion
    7.1K 1.4K 38

    مه آلود بدون داستان | Storyless Mist ✨ 🏷ژانر | تخیلی، ماجرایی، فانتزی 🌊 خلاصه: جیمین پسر 13 ساله ایه که بعد از کشته شدن پدرش توی یک سانحه، تازه با مادر و برادرش به یک شهر کوچیک اومده. توی سن حساسیه و نمیتونه با برادرش به خوبی کنار بیاد تا اینکه یک روز توی کتابخونه ی مدرسه، با باز کردن یک کتاب مرموز توی کتاب کشیده...

  • Ichor
    8.2K 1.5K 30

    وقتی توی قلمرو ساحر ها خون خدا باشی اوضاع برات خوب پیش نمیره ولی چه میشه کرد؟خدایان اینجور بازی هارو دوست دارن!مین شوگا تمام تلاشش محافظت از پسرخاله و دخترخاله اش جیمین و جناست اما وقتی خدایان تصمیم میگیرن دوباره بازی کنن شوگا چیکار میتونه بکنه؟

    Completed  
  • Golden Lycaon
    3K 560 8

    صدای باد با صدای درد تغییر شکل استخوناش ترکیب شده بود. نمیدونست چرا انقدر درد توی بدنشه. ناخون هاش با تمام فشار به زمین کشیده میشد و از شدت درد زیاد فریاد میزد. صداش توی ذهنش پیچیده میشد. این تغییر شکل مثل همیشه نبود. اینبار تغییر شکل میداد تا حقش رو پس بگیره. اون دیگه پسره قبلی نبود، که از هیچ چیز اطراف باخبر نباشه. ...

  • Remedy
    33K 5.2K 39

    يه وقتايي براي اين كه بتوني ادامه بدي بايد يه سري از خاطراتتو دفن كني،هرچند دوست داشتني،هر چند شيرين...🥀 Vmin/minV Kookv Jimin x girl

    Completed  
  • Begin.
    57K 7.7K 16

    " جانگکوک عزیز. من متوجه زخم های روی دست هات از زیر آستین بلندت شدم. این گل های یاس رو توی آب بذار و هر روز ی خورده از اون آب به دستات ، به زخمات بزن. توی افسانه ها میگن بوی گل یاس آدم رو جادو میکنه و باعث میشه گناهانش رو ترک کنه ".

    Completed  
  • Devil Inside
    692 156 4

    قضاوت !! چیزی که هر کدوم از ما توی زندگیمون باهاش مواجه میشیم و انجامش میدیم اما چقدر از این قضاوت کردن ها درست از اب درمیاد ؟؟؟؟ چی میشه اگر فکری که جیمین درباره آدمها داشت با دیدن مین یونگی به کلی عوض بشه؟؟؟؟

    Completed   Mature
  • What Is Love Like?
    98.6K 14.3K 64

    ابتدا هیچ بود و هیچ، سپس خاموشی و جاوادن و بعد از آن سرزمین متحد.. اتحادی بر علیه عشق. نگاهم به آن طرف میدان افتاد، چشمانش مرا طلب میکرد و لبانش نامم را بر لب می‌آورد. نگاهم را دزدیدم، به سرزمینم چشم دوختم و بعد از آن به زمین سرد. دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم، از آسمان خون می‌بارید و میدان بوی خاک خون خورده می‌د...

    Completed