Select All
  • Paper Flowers
    1.7K 159 3

  • Hot Chocolate
    1.4K 164 1

    صبح روز بعد, رزی از همیشه خوشحال تر و زیباتر بود. گردنبند طلایی رنگی که آبنبات الماسی کوچیکی پایینش آویزون بود روی گردنش میدرخشید. به همه لبخند میزد. اگر کسی سس شکلات اضافه میخواست براش بیشتر از حد معمول میریخت. به گلهای کنار پنجره آب داد. برای گنجشک های روی درخت کنار کافه, خورده های کیک ریخت و برای بچه هایی که از مدر...

    Completed  
  • Farfalla
    2.2K 416 1

    بکهیون یک آدم معمولیه،درواقع خودش این فکرو راجع به خودش داره و سعی میکنه همونطور رها زندگی کنه تا اینکه یک نفر اون رو پروانه صدا میزنه و فکرشو بهم میریزه..

    Completed  
  • The BOY who Drank STARS (one shot)
    1K 155 1

    داستان منی بود که عشقمو با دست خودم به دست یکی دیگه میسپردم ... ᯽᯽᯽᯽ وان شات زوج: شیوچن ژانر: برشی از زندگی، درام ،عاشقانه وضعیت: تکمیل شده✅

    Completed  
  • -Can I kiss your scars?
    2.4K 402 8

    -تو میدونی گل از کجا میشه پیدا کرد؟! +میخوای با تیغش باز رو رگات نقاشی کنی؟! -میخوام عین یه دیوونه درست حسابی خودکشیمونو بکنیم نقاشی چیه! +پس میخوای بمیری... -اره میخوام براش بمیرم:) کاپل:کایسو_چانبک ژانر:اسمی دراین باره به ثبت نرسیده...!

  • Love me like your cupcakes
    61.4K 15.1K 20

    پارک چانیول یه افسر به شدت مسئولیت پذیر و جدی اداره پلیسه که احساس وسواس گونه مسئولیت پذیریش باعث میشه سرپرستی بکهیونو که یه پسر هیجده ساله مبتلا به اوتیسمه قبول کنه. *** چانیول ناخودآگاه دستشو به طرف کبودی روی پیشونی بکهیون برد. پسر کوچیکتر خودشو عقب کشید و به دیوار چسبوند. ا...

    Completed  
  • The Letters For No one [completed]
    64.4K 7.9K 16

    نامه هایی کوتاه از کیم تهیونگ به جئون جونگ کوک... *Translation* Best rankings: #1text #1short #1shortstory #1jk #3btsfanfic #4angst #1کوتاه

    Completed  
  • wish you were awake
    375 72 1

    ⌚وانشات:wish you were awake ⌚ژانر:رمنس،انگست ⌚کاپل:چانبک "حتی اون کتابا هم بیشتر من دستاتو گرفتن...درواقع من هیچوقت دستاتو نگرفتم"

  • 𝑯𝒂𝒑𝒑𝒊𝒏𝒆𝒔𝒔 𝑷𝒓𝒐𝒋𝒆𝒄𝒕 | 𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅✔️
    66.5K 15.3K 28

    🎈ژانر:فلاف ، زندگی روزمره ، رومنس 🎈نویسنده: رز🌹 🎈خلاصه:پارک چانیول بعد از مرگ خواهر دوست داشتنی اش ، پارک یورا، و مادرش دچار یک افسردگی شدید میشه. اون دیگه چال های بامزه اش رو نشون کسی نمیده، دیگه شیطنت نمی کنه ، کسی دیگه صدای قهقهه های از ته دلش رو نمی شنوه. بیون بکهیون ،دانشجوی معماری داخلی، کسی که به عقیده ی خو...

    Completed