Select All
  • Devil For A Husband
    51.2M 1.9M 68

    Blayze Norman; A cold and ruthless CEO of Norman Enterprises has decided to take Caden Carter as his bride, not even the heavens was going to stop him. * * * Blayze Norman is the cold, ruthless and industrious CEO of the multi-billion Norman Enterprises. He's meticulous and calculative with his every step. The type to...

  • Ever Since I Had You (Zarry)
    54.8K 2.5K 26

    Just 2 years after hiatus and Zayn has had enough of it all. He's done everything in order for everyone around him to be happy but he is frustrated with how things turn out every time. He decides to go after what he once left behind. But will he be welcomed again? Will Harry take him back as he is now? "Love will scar...

    Mature
  • miracle معجزه (ترجمه)
    18.6K 2.5K 12

    زین و هری طلاق گرفتن و جدا از هم زندگی میکنن و پسر کوچولوشون امیدواره تو کریسمس امسال رو کنار ددی و پاپا باهم مثل یه خانواده بگذرونن

    Completed  
  • relax (ترجمه )
    110K 10K 44

    عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود این قرار نیست پایان خوشی داشته باشه

    Completed   Mature
  • Darkness Prevailed [zarry]
    17.7K 1.8K 17

    Zarry stylik au چشماشو از پسر گرفت و خیره به آسمون با خودش زمزمه کرد: اون دیگه برنمیگرده ... صورتش خیس بود... دیگه حتی خودشم نمیدونست که این خیسی به خاطر قطره های بارونه یا اشک...ماشین بهش نزدیک شد...به خاطر بارون کنترل از دست راننده خارج شد... طرف دیگه ی خیابون... پسرک داشت اروم اروم ازش دور میشد... چشماش تار بود و چ...

    Completed  
  • mind of mine [zarry]
    8.6K 1.4K 13

    + اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دی...

    Completed  
  • diary of a psycho [zarry]
    7.3K 816 15

    تنها چیزی که یادم میاد.کوچه ی نیمه تاریک و یه گودال قرمز از خونه... "این تقصیر تو نبوده زین...تقصیر تو نبود.اینو یادت نره.." حرفای اخرش این بود...اخرین حرفاش بهم این بود...که تقصیر من نبوده...ولی اگه اون روز من نمیرفتم تو اون کوچه....... اون روز کی بهم زنگ زده بود؟کی باعث شد برم تو اون کوچه؟کارش چقدر مهم بود؟به اندازه...

    Completed