🌠 Fαℓℓєη ѕтαя🌠 | Yoonseok
یه فیکشن #فلاف و کیوت از کاپل #سپ🍫✨پسری که از سیاره ش💫 تبعید میشه و #احساساتش رو با تغییر رنگ #موهاش نشون میده🍃 Couples: Sope & Namjin Gener:fluff.romance.smut(maybe)
یه فیکشن #فلاف و کیوت از کاپل #سپ🍫✨پسری که از سیاره ش💫 تبعید میشه و #احساساتش رو با تغییر رنگ #موهاش نشون میده🍃 Couples: Sope & Namjin Gener:fluff.romance.smut(maybe)
🗻نام انگلیسی: HeartBroker / هارت بروکر ☃️ژانر : رمنس، رمانتیک کمدی ، درام، انگست، +18 🗻کاپل : کایسو ☃️مترجم: Hazal 🗻نویسنده: Jeonseolbaozi ⛄ویرایش: Seohoo [translative fiction] پارتها : مقدمه + ۴۰ قسمت + فینال هشدار⛔️: 🔞/ چیزهاییکه میخونید رو الگو قرار ندهید / ممکن شامل الفاظ رکیک و خوردن مشروب باشد / این فیک...
وقتی نامجون عکس های جینو برای جین میسوزونه... ❖︎ اسم: سوزاندن ❖︎کاپل اصلی: نامجین ❖︎ژانر: غمگین، کوتاه ❖︎نویسنده: sashimingyu ❖︎مترجم: Nyxowy [Compeleted]
سهون پرستار منزوی و گوشه گیر بعد از خیانت عشقش چانیول با بهترین دوستش بکهیون ، تن به ازدواج اجباری با جونگینی میده که قراره 8 امین سالگرد رابطه اش با کیونگسو رو جشن بگیره. ازدواج اجباری با کسی که به مدت 8 سال عاشق دوست پسرش بوده و هنوز هم هست میتونه پایان خوشی داشته باشه؟ یا سرنوشت سهون اینطور رقم خورده که همیشه عذاب...
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پ...
کاپل اصلی: کایسو ژانر: رمنس، زندگی روزمره، فلاف و شاید کمی اسمات. نویسنده: kissoohae مترجم: blue side خلاصه: تئو نمیفهمید وقتی بابایِ گندهاش ساکت و یجوریه، چجوری اونو حامله شدن. اغلب پدرش رو در حالی گیر مینداخت که داشت از پنجرهی اشپزخونه، همسایهی کیوتشون رو که پیلاتس کار میکرد، یا به باغچهاش میرسید رو دید میزد. ت...
☽︎فرشتهی بیبال☾︎ گرگ سفید بعد از سالها دوباره درون بدن امگای مردی تناسخ پیدا کرد، و اون کسی نبود به جز کیم تهیونگِ ملقب به رز سفید! کیم تهیونگی که زندگی پر رمز و رازی داشت و به دنبال انتقام بود. انتقام زخم های روحش، انتقام زخم های قلبش... اما هر چقدر که میگذشت به مرگ دردناکش نزدیک تر میشد. و تنها راه نجاتش مارک شدن...
"شاید باید بیشتر بدون من زندگی میکردی تا طعم بدبختی رو بهتر بچشی" "اگه بیشتر بدون تو زندگی میکردم دیگه هیچ طعمی حس نمیکردم...چون یه آدم مرده نمیتونه طعمی رو حس کنه" ───────────── Couples: TaeJin , KookMin , Sope Genre: angust , comedy Writer: OpalDie -incomplete.
άφωνος (speechless) Couple: sope, vkook, namjin Genere: romance, drama, angst, slice of life Update routin : twice a month بخشی از فیک: درست زمانی که فکر میکرد همه ی دنیا ازش رو برگردوندن.. زمانی که حتی خانوادش ازش نا امید شده بودن و نگاه پر از ترحمشون.. تنها بدرقه ی پشت سرش بود... اون از راه رسید.. مثل باد گرم بهاری...
جون جونگکوک شیطان بخش تحقیقاتی جهنم که بیشتر زمان کاریشو روی زمین میگذرونه کیم تهیونگ نقاش فانی که یه افتاب پرست رو به عنوان حیوون خونگی انتخاب کرده جونگ هوسوک رییس جهنم شرق ، کسی از این ریس مرموز چیزی نمیدونه تنها چیزی که همه میدونن اینکه بدون هوسوک جهنم از هم میپاشه بیون بک هیون شیطانی مرموز که شکنجه گر جهنمه
complete •¬کاپل: کایسو | هونهان •¬ژانر: فانتزی | تخیلی | اومگاورس | انگست | هپی اند •¬خلاصه: مادرم وقتی حامله شد می دونست یه گرگ قدرتمند رو درون خودش پرورش می ده و بابا میگفت توله اش قراره الفایی قدرتمند تر از پدر و مادرش بشه. حتی گاهی تو خلوت با خودش فکر میکرد شاید پسرش آلفای قرمز بشه. کسی چه می دونست. نه ماه...
...Complete... ▪︎مقدمه: تاحالا شده با دیدن آیدلا و بازیگرا بخوای جای اونا باشی؟ من با همین رویا پا جلو گذاشتم و ندونسته داخل این منجلاب گیر افتادم... به دنیای بی رحم من خوش اومدی... •کاپل اصلی:تهکوک(ورس)،نامجین •ژانر:درام،انگست،فلاف،رمنس •تعداد قسمت ها:26+2 •زمان آپ:تمام شده ¤در این فیک اعضا در نقش اصلی خود هستند ☆لین...
جونگ کوک پسری که دریک شب بارونی،باماشین فردی تصادف میکنه و به کما میره ! چه اتفاقی میوفته اگه اون شخص سردسته ی بزرگترین و خطرناک ترین باند قاچاق بدن انسان باشه؟! پس پا به سرنوشت جدیدی میزاره و بازی سرنوشت جوری رقم میخوره که رییس اصلی این باند اونو به عنوان برده ی جنسی اش انتخاب میکنه! 🚫هشدار🚫 این فیک بشدت خشنه و اگه...
𝓓𝓮𝓪𝓽𝓱 𝓼𝓹𝓮𝓵𝓵࿐ کی فکرش رو میکرد یه طلسم باعث بشه زندگی ۷ تا پسر زیر و رو بشه ، طوری که برای نجات زندگی خودشون و دیگران با یک طلسم به نام " طلسم مرگ " مبارزه کنن . فقط برای ادامه اینده ای که معلوم نیست بهش میرسن یا نه... کاپل ها : نامجین ، سپ ، ویکوک ژانر : تخیلی وضعیت اپ : تمام شده
"هیچی کثیف تر از دولتی نیست که بچه های نوجوون رو جمع میکنه تا آدم بکشن" دولت یه سازمان مخفی برای نوجوونهای بی خانمان یا گناهکار داره. این افراد رو جمع میکنن تا به بهانهی زندگی خوب و پاک کردن گناه هاشون به آدمکشی تشویقشون کنن. این سازمان بدون نیاز به قانون و حکم میتونه کار کنه؛ فایدهی این سازمان مخفی نگه داشتن تبه...
قلبت رو پاک نگه دار کاپل: سپ و ویکوک ژانر تاریخی خلاصه در پارت معرفی ______________________________________ #4teakook #6historicalfiction #8yoonseok
یک شب تاریک ... جادهای پر پیچ و خم ... بارانی شدید ... "خیلی از ویلا دور شده بودیم که وقتی داشتم سر پیچ فرمونو میچرخوندم ماشین با یه چیزی محکم برخورد کرد که فوری پامو رو پدال ترمز فشار دادم .." همه چیز اون شب دست به دست هم داده بودن تا اون تصادف رخ بده ... "صدا به قدری کوبنده بود که بچه ها نیمه هوشیار از صندلی هاشون...
ᴍᴀɪɴ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴋᴏᴏᴋᴍɪɴ ، sᴏᴘᴇ sᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ɴᴀᴍᴊɪɴ ، ᴠᴋᴏᴏᴋ ɢᴇɴʀᴇ : ʜɪsᴛᴏʀɪᴄᴀʟ ، ʀᴏᴍᴇɴᴄᴇ ، ᴅʀᴀᴍ ، ᴀɴɢsᴛ "عطرشونو حس میکنی ؟ عطر گلای رز... هر کسی حس نمیکنه ، فقط کسایی عطرشو استشمام میکنن که با تمام وجود بپرستنش. اونا رو میپرستم چون رد کسی رو توی زندگیم میندازن که میپرستیدمش. عطرشون ، عطر اونه . واسه همینه که هر کسی...
همهمه بالا گرفت. نامجون دوباره شروع کرد:«۴۰۰ یک، ۴۰۰ دو...» صدای دودلی به گوش رسید:«۴۱۰» جیهوپ پوزخند زد. عاشق این قسمت از مزایده بود. زمانی که اون مردها با درموندگی مبلغ رو ۱۰ وون ۱۰ وون و یا حتی ۵ وون بالا میکشیدند، به امید اینکه کسی روی دستشون نزنه. -«۴۱۰یک...» -«یک میلیون.» پوزخند روی لب پسر رقاص خشکید و با چشم...
ژانر: تخیلی | فانتزی | معمایی | درام کاپل: ویکوک | هونهان | یونمین | نامجین ♦️⁛◎خلاصه: | بعد از این که هلیوس خدای خورشید و قدرتمند ترین خدای زنده، از پس نفرین وحشتناک همتای خودش تو سرزمین شیاطین برنیومد؛ درحالی که آخرین نفس هاشو میکشید آخرین امید موجودات ماورایی یعنی روح پسرش رو منجمد میکنه و آخرین پری های زنده رو ما...
"طلوع" میگویند گاهی این خود تویی که اجازه میدهی کسی به درونت نفوذ کند و باید بگویم من به او این اجازه را دادم. نگاهش مثل بچهای بود که با نگاهی معصومانه دستت را میکشد و میگوید: «میای با من بازی کنی؟» شاید من آدم احساساتی و پر جنبوجوشی نبودم اما آنقدر بیاحساس نبودم که دستش را پس بزنم! شاید هم دلیلش, لبخندی بود ک...
🔥 پربازدیدترین فیک فارسی ویکوک واتپد🔥 ⛓جونگ کوک کسیه که توسط باباش تو قمار به عنوان برده باخته شده و اربابش کسی نیس جز کیم تهیونگ ... ⛓برای زنده موندم رامت میکنم ! قول میدم. ⛓مواظب باش وقتی رامم میکنی خودتان رام نشی! 📌روزهای آپ: نامعلوم(فعلاً نمینویسم) 🏆بهترین رنک 🥇رتبهی #1 در: #taekook #جانگکوک #بنگتن
Couple: sope | yoong-top Genre: Slice of life, Smut, Romance "اصلا به جهنم هر چی دوست داری باش!" *Completed S1*
[completed] کابوس بیداری ! گذشته ... حال ... اینده! سه زمانی که توش گیر کردیم! گذشته ای که گذشته و ما هنوز درگیرش هستیم و ترسیدن از اینده ، حالی که هیچ استفاده ای ازش نکردیم ! مهم نیست چقد بگذره اما هر وقت که خودمو پیدا کردم ،متوجه شدم توی دریایی از خونم! صدای التماس ادم های زیادی میاد ...
(کامل شده) داستان کوتاه ترجمه شده از سپ یه گل فروش و یه سرباز و راهی که پشت سر میذارن تا به عشقشون ختم میشه به نظر من که شاید یکی از داستانایی از "سپ" باشه که خوشتون بیاد کاپلها : سپ ، نامجین
ژانر: انگست کاپل: سپ کاپل فرعی:کوکمین لبخند میزد ، لحظه ای که عطر شکوفه های رز کل خونه رو پر کرده بود . سعی میکرد مثل همیشه دردش رو پنهون کنه ، اما چشماش همه چیو فریاد میزد . چشماش همیشه باهام حرف میزدن ، این بار یه چیز متفاوت رو بهم میگفتن . اون عاشقم بود؟
وضعیت : به پایان رسیده خلاصه : هوسوک پیانیستی که سرباز جنگی ایی که باعث بیخانمان شدنش میشه جانش رو نجات میده و خیلی دیر متوجه حسی به اسم عشق میشه ، حالا باید تصمیم بگیره ! مرگ یا دوباره نواختن؟ کاپل: سپ ، یونسئوک کاپل فرعی: ویکوک ، نامجین ، کوکمین ، ویمین و.... از فن فیکشن حمایت کنید 🕊️
هوسوک یه گل آفتابگردون بود که زیر سایه ی تاریک و سرد مین یونگی آروم آروم پژمرده میشد. ───────────── Couples: Sope , JinKook , YoonMin , Vmin Genre: angust , Sad Ending Writer: OpalDie -Complited.
دروغ هایی که با حقیقت پوشانده می شوند و حقایقی که با دروغ درست جلوه می کنند رویاهایی که در واپس زندگی نمایان می شوند این ها تجلی حرفهایی هستند که گفته نشدند و مانند چشمه ای جوشان از سرب نمایان می شوند🌾 🥀 Gener: Angst,Tragedy,Mystery 🥀 Couples: Namjin & Sope
خندید. به ریش زندگی. به ریش همه. خندید. گور بابای زندگی! روی این زمین، مرگ حاکم اصلیست! حالا بگو ببینم، بازم ولادت برات با ارزش هست!؟ هه! عزیزم قبرستان مقدسه! باور نمیکنی!؟ مگر صدای خنده را نشنیدی!؟