NEVER YOU AND ME
جونمیون برای شروع یه رابطه و عاشق شدن خیلی جوونه، شایدم فقط خودش اینطور تصور میکنه! ییفان علاقه ای به متعهد بودن نداره، شایدم فقط خودش اینطوری فکر میکنه! اون دوتا میتونن کنار همدیگه چیزای جدیدی رو پیدا کنن؟
جونمیون برای شروع یه رابطه و عاشق شدن خیلی جوونه، شایدم فقط خودش اینطور تصور میکنه! ییفان علاقه ای به متعهد بودن نداره، شایدم فقط خودش اینطوری فکر میکنه! اون دوتا میتونن کنار همدیگه چیزای جدیدی رو پیدا کنن؟
" جانگکوک عزیز. من متوجه زخم های روی دست هات از زیر آستین بلندت شدم. این گل های یاس رو توی آب بذار و هر روز ی خورده از اون آب به دستات ، به زخمات بزن. توی افسانه ها میگن بوی گل یاس آدم رو جادو میکنه و باعث میشه گناهانش رو ترک کنه ".
«امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمانها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمانهایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل میشی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...
๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」 • پسر کور Complete • کاپلی° • ژانر : عاشقانه | روزمره [-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم... اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟ پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد. -ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین میکشم و بهت ثابت میکنم: هیولاها وجود ندارن...] 💎°آیدی تلگرام و واتپد نو...
تهیونگ به جیمین قول میده. شبها میگذرن، روزها از راه میرسن. باد میوزه، قولها شکسته میشن و فصلها عوض میشن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو میتونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ میتونی برفها رو آب کنی؟ میتونی بهار رو صدا کنی؟ ...
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
[ C O M P L E T E D ] اون دختر به تازگى خانواده ش رو از دست داده ، به همين خاطر 13 نامه به فرشته ى نگهبانش مينويسه ، و حتى روحش هم خبر كه اون نامه ها به جلوى در خونه ى كسى ختم ميشن كه از فرشته بودن كاملا به دوره. [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) copyright all rights reserved, ©-Bruised ...
[ C O M P L E T E D ] اون مصمم شده بود تا تيكه هاي شكسته ي دخترو بهم برگردونه ، حتي اگه فقط دو هفته وقت داشت. SEQUEL TO 💌13 LETTERS💌 © all rights reserved @-bruised [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Amazing cover by : @IWontBeTheOne
[ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian F...
کیم سوهو نویسنده ی جوون و آینده داری هست که بعد از مرگ برادر دوقلوش توی یه حادثه ی رانندگی دچار افسردگی حاد میشه و تصمیم به خودکشی میگیره اما قبل از اینکار با شخصی آشنا میشه که پیشنهاد میده در ازای کمک بهش، سوهو مدتی رو به عنوان دوست اجتماعی در کنارش باشه
کیم جونمیون، دانشجوی سال دومی که تمام عمر سرش به کار خودش گرم بوده و تنها هدفش درست انجام دادن مسئولیت هاش و راضی نگه داشتن خانواده و اطرافیانش هست اما یک روز با ورود پسرعموی ناتنی دوست صمیمیش نظم دنیاش بهم میریزه و اون پسر تازه وارد کنترل همه چیز رو دستش میگیره...
*• این داستان به ۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده •* تمامی افراد باندcobraX متعجب بودند که بکهیون مهربون با اون لبخند درخشان چطور میتونه عضوی از یک باند تبهکار باشه! هرچند شایعاتی بین افراد پخش شده بود که بکهیون معشوق Mr.X ،رییس بزرگ باند، هست. ♠️♥️♠️ ~•You are the cure and s...
◇■◇ این وانشات, افتر استوری اعتیاد زهرآگین هست. اگر فیک کامل رو نخوندین از اینجا بخونین^^ https://my.w.tt/INvxrBV4FZ ◇■◇ ~• افتر استوری •~ ژانر : اکشن-رومنس کاپل : چانبک مترجم : Avina نویسنده : alibyunbaek
هیولای بارانی🌧 چانبک ، تاعوریس، کایسو 💕 فانتزی ، رمنس ، فلاف 😻 به قلم : آرتی 🌿 خلاصه 👇 خیلی از ادما وقتایی که بارون میاد غمگین میشن...چی میشه اگه بارون بیاد چون یه نفر غمگینه؟ اونم نه هرکسی...یه هیولا...هیولای بارانی...! [ Monsters are real...They lived inside us...And sometimes they win! ]
پارک چانیول یه افسر به شدت مسئولیت پذیر و جدی اداره پلیسه که احساس وسواس گونه مسئولیت پذیریش باعث میشه سرپرستی بکهیونو که یه پسر هیجده ساله مبتلا به اوتیسمه قبول کنه. *** چانیول ناخودآگاه دستشو به طرف کبودی روی پیشونی بکهیون برد. پسر کوچیکتر خودشو عقب کشید و به دیوار چسبوند. ا...
به بازی خوش اومدید. قانون مشخصی نداریم سعی کنید نمیرید و البته باهم کنار بیاید.شنیدی جین؟ با.هم. کنار .بیاید. این تنها قانون پدربزرگه . 🛑کاپلی و عاشقانه نیست.اگه فقط اینجور فن فیکا رو می خونید این فن فیک به شما توصیه نمی شه:)🛑
" ميخواى به كلكسيون تتو هات يه شاهكار ديگه اضافه كنى؟" "آره، اسم تو رو، پارك جيمين."
عشقى با طعم نعناع، كه وجود جيمين رو خنك و سرزنده ميكنه؛ و بعد ميسوزونتش... #5 in MinYoongi #10 in Bangtan