Select All
  • the Rebellion ::..
    87.9K 22.8K 30

    《 شورش 》 فصل دوم فیکشنِ "شاهدخت" برای جونگکوک، همه چیز فقط از نیازمندی و بیچارگی خودش و خانواده‌ش شروع شده بود... اما کسی چه میدونه؟ شاید اگه از همون اول میدونست قراره از وسطِ بزرگ‌ترین خیانت های سلطنتی و براندازهای بی‌رحمانه ی سیاست سر در بیاره، همون نیازمندی و بیچارگی رو ترجیح میداد! ~.~ ~.~.~ (⛔این فیکشن با کاپل اص...

    Mature
  • 𝙂𝙧𝙚𝙚𝙙𝙮
    21.4K 4.1K 17

    دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون...

  • Blue Side [KookV]
    145K 26.9K 28

    "آلفا در رو برام باز کن، خیلی درد دارم. چرا لباس‌هام رو درآوردی؟" "چون توی تمام سوراخ‌های لباست مواد پنهان کرده بودی، حسابی هم حرفه‌ای شده بودی نه؟" جونگ‌کوک با طعنه گفت و تهیونگ با بغض لب زد:"من و مسخره نکن." "به‌خاطر خریتت نازت رو بکشم؟ بگم عزیزم عیبی نداره که اول گند زدی به زندگی خودت و بعد تمام احساسات لعنتی من و...

    Mature
  • Dᴇʙт
    53K 10.2K 39

    📝 Couᴘʟᴇ: Kooκv, Yooɴмιɴ 🏷 Gᴇɴʀᴇ: Oмᴇԍᴀvᴇʀs, Roмᴀɴcᴇ, Sмuт تو محکومی که تمام و کمال "بدهیت" رو به من پرداخت کنی. حتی اگر لازم باشه با زندگیت! Writen by: Min_Melonia 📃season one: complete✒ 🏹season two: coming soon

    Completed   Mature
  • White Rose | kookv
    126K 17.8K 34

    White Rose | رُز سفید من به دلیل ترسی که از تو داشتم برای قوی‌تر شدن تلاش کردم و به عنوان قوی ترین امگای پک رُز سفید شناخته شدم. ولی این کافی نبود نه تا وقتیکه تو دوباره برگشتی و ترسی که من چندساله در حال فرار کردن و انکار کردن آن هستم دوباره ظاهر شد. ::: - ا-از من دور شو... چشم های جونگکوک در یک لحظه از شیفتگی با بر...

  • 𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦
    358K 49.8K 57

    「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه...

    Completed   Mature
  • My Immortal Daddy [Taekook]
    148K 19.3K 30

    ژانر:رومنس ، اسمات ،سوپرنچرال،فانتزی کیم تهیونگ از خاندان بزرگ کیم خون آشام چشم سبزیه که بر خلاف تصور بقیه ازش کاملا بی آزاره و ترجیح میده بدور از مسائل و مشکلات بین خودشون و خاندان های دیگه زندگی کنه. تقریبا موفقم هست تا وقتی که اتفاقی جون بچه ای که توی دهکده ی سوخته ای پیدا میکنه و از اون به بعد...دردسر های کیم ته...

  • <MOON OMEGA> امگای ماه
    92.3K 16.2K 46

    امگای ماه، امگایی با بدن و روحیه‌ای ضعیف و در عینِ‌حال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بی‌رحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، ت...

  • Quick silver
    52.4K 657 1

    وحشیانه به مچ دست پسر چنگ زد و نگه‌ش داشت، انقدر عصبانی بود که هر آن ممکن بود یه مشت تو صورت بی نقصش بکوبه. _ من جمعت کردم بدبخت، تو بدون من می‌مردی! پوست مچ دستش بخاطر کشیده شدن ناخن‌های پسر مقابلش، می‌سوخت. بغضش رو به سختی پایین داد و نگاهش رو به چشم‌های عصبانی‌ِ اون دوخت و بی حس لب زد:« من فقط یبار از مرگ ترسیدم، ب...

  • 𝑳𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌𝒏𝒆𝒔𝒔
    79.3K 12.7K 54

    تهیونگ یه الفاست که اعتقادی به عشق نداره،اون به خوشگذرونی هاش ادامه میده با وجود اینکه جفتش رو پیدا کرده... کارما بازی بدی رو با امگای ما شروع کرده بود! ༺┈──-----⁣──┈༻ کاپل اصلی: تهکوک کاپل های فرعی: یونمین،نامجین،هوکی ژانر: امگاورس،ومپایر "اسمات ندارد"

  • Strong Hold |Vkook|
    167K 22.1K 59

    [completed] تهیونگ آلفای دست و پا چلفتیه که فکر نمی‌کرد تو یکی از روزهای عادی زندگیش تو شیفت بیمارستان، جفتش رو ملاقات کنه؛ اونم نه هر ملاقات عادی، اون امگا باردار بود!! حالا دست تقدیر چطوری اونها رو بهم می‌رسونه؟ جونگکوک زیباش بهش روی خوش نشون میده؟ Taekook Smut, romance, fluff, comedy, Mpreg +16

    Completed  
  • 𝘊𝘢𝘳𝘢𝘮𝘦𝘭 𝘔𝘢𝘤𝘤𝘩𝘪𝘢𝘵𝘰 ᵛᵏᵒᵒᵏ
    27.6K 6.2K 16

    اصلا فدای سرت که تو راک دوست داری و من جاز فدای سرت که تو با طعم مزخرف آدامسی نوشیدنی انرژی‌زا چشم‌های درشت خودت را ستاره‌باران می‌کنی و من با طعم تلخ و گس قهوه‌ای که با زهرمار آن را یکی می‌دانی، خودم را مست فدای سرت اینهمه تفاوت، این دو دنیای موازی که هیچ پدیده‌ای آن‌ها را برای برخورد و یکی شدن، نمی‌شکند. فدای سرت. ک...

    Mature
  • Coffee & Cream (Vkook|Hunhan)
    9.6K 2K 25

    "قهوه و ‌خامه اسم قراردادی بود که من و لوهان با بوس کردن گونه های همدیگه تنظیم و امضاش کردیم..طبق مصوبه این قرار داد من و اون قرار گذاشتیم که بر علیه یه قهوه به نام کیم تهیونگ شورش کنیم..اما این شورش اصلا اونطوری که ما فکر میکردیم پیش نرفت..." ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ جونگکوک با چشمایی که برق شادی توشون بود بهش نگا...

  • Coffee & Cream [Vkook|Hunhan]
    14.1K 2.8K 27

    {کامل شده} همیشه برام سوال بود چطور میتونی انقدر سرما رو تو چشمات حبس کنی اونم وقتی یه نفر فقط به خاطر اینکه هر روز ببینتت حاضر بود ایستاده با جاروش چرت بزنه اما با گذشت زمان همه چیز معنی دیگه‌ای پیدا کرد... ~~~~~ شاید اون کسی که گذاشت رفت من بودم،اما اون تو بودی که تنهاییتو ترجیح دادی..! #vkook ~~~~~ بیا برای ساختن ک...

  • ֙⋆ 𝐂𝐡𝐞𝐟'𝐬 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 ˖゚𖧧 ࣪
    1.5K 309 9

    ⌯ Name꧇ راز کـــوچـــک سَـــرآشـــپـــز ⌯ Couple꧇ JiKook, TaeGi ⌯ Side Couple꧇ NamJin, ChanBaek, YeonSeok ⌯ Genre꧇ Food Writing, Fluff, Romance, Comedy, Smut, DaddyKink, Angst ⌯ Daily꧇ @LaLaCastle ⌯ Writer꧇ Cora tale پارک جیمین، وارث بزرگترین رستوران‌های زنجیره‌ای در کره‌ی جنوبیه که خونه رو ترک و به آفریقا سفر کرده ام...

  • 𝐘𝐚'𝐚𝐛𝐮𝐫𝐧𝐞𝐞 | 𝑲𝑽
    6.2K 1.2K 6

    " لطفا... لطفا این ازدواج رو قبول نکنید، شما ولیعهد هستین‌. مخالفت خودتون رو اعلام کنید!" آلفای خون خالص چشم هاش‌ رو از آبی های لرزون‌ روبه‌روش گرفت و به تابلوی‌ بی نقصِ امپراطوری عظیمی‌ که پادشاه آینده‌ش بود داد. به چه قیمتی باید با پادشاه و دستوراتش‌ مخالفت می‌کرد؟ قرار نبود با مخالفت‌ کردن با این ازدواج‌ ذره‌ای ب...

  • ✧HOME✧
    409K 47.9K 42

    وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون ع...

  • Falling||Vkook
    84.5K 10.8K 59

    [کامل شده] افتادن از تمام صخره هایی که زندگی برات چیده چه حسی داره؟!جونگکوک دقیقا همچین حسی رو داشت..پس زده میشد چون آرتمیس بود!و جونگکوک از شانس بدش جفتش از هویت مخفیش بدش میومد!تهیونگ اونو میپذیره؟! یه داستان متفاوت و فانتزی و البته کلیشه! از روی جلدش قضاوت نکنین^~^ این اولین داستانم نیست راستش اما اولین داستانیه که...

    Completed  
  • 𝐈 𝐅𝐨𝐫𝐠𝐨𝐭 𝐓𝐨𝐨 𝐁𝐫𝐞𝐚𝐭𝐡 | [𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯]
    33.4K 5.5K 26

    •𝐒𝐮𝐦𝐦𝐞𝐫𝐲: تهیونگ دوباره ازش پرسید "پس به توافق رسیدیم اِنجل، هوم؟" جونگکوک حس می کرد داره صبرش رو از دست میده. سرشو بلند کرد و درِ جعبه رو بست. "باعث افتخارمه ، ددی." تهیونگ سمتش رفت ، چونه ی جونگکوک رو با انگشتش کمی بالا آورد و برای گذاشتن بوسه ای روی لباش خم شد، با تن صدای تهدیدآمیزی زمزمه کرد "خوش شانسی که...

    Mature
  • My you
    195K 32.6K 46

    _شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهم‌تر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی می‌دید درجا بچه‌اش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه... تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرف‌های ساحره گوش می‌داد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرف‌های ساحره رو قطع کرد...

  • 𝐑𝐞𝐝 𝐌𝐨𝐨𝐧 (𝐩𝐮𝐫𝐩𝐥𝐞 𝐦𝐨𝐨𝐧 𝐒𝟐)
    6.5K 899 8

    𝐑𝐞𝐝 𝐌𝐨𝐨𝐧 | ماه سرخ ° 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐒𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 ° 𝐂𝐚𝐩 :𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 &___ ° 𝐔𝐩: 𝐔𝐧𝐤𝐧𝐨𝐰𝐧 ° 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐀𝐦𝐚𝐝𝐨𝐫 ° آن روز فکر می کردم ، دنیایی رنگارنگ در انتظار ماست... °این فکر به قلبم قدرت تندتر تپیدن میداد... °اما نمی دانستم رنگین بودن دنیا به تنهایی کافی نیست... °می توان با سرنوشتی سیاه د...

  • 𝐏𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐩𝐫𝐨𝐛𝐥𝐞𝐦🌀🚿《𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯》
    128K 26.2K 42

    "من داشتم کمک میکردم" صورت تهیونگ از شدت عصبانیت سرخ و تیره شد. جانگکوک و خیرخواهی هایش بیشتر شبیه به دردسر و فاجعه بود: "چه کمکی؟ داشتی منو خجالت زده میکردی! دلم نمیخواد مامان بفهمه نمیتونم دوست‌دختر_..." "هی تهیونگا میخوای کمکت کنم دوست دختر پیدا کنی؟" 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 کیم تهیونگ متوجه میشه نمی تونه دوست دختر پیدا ک...

    Mature
  • My little alpha || Taekook
    3.2K 696 3

    جئون جانگ کوک از وقتی که تونسته بود اولین جمله ش رو درست ادا کنه، شیفته ی جفت های حقیقی و سلمیت ها بود. هر نقاشی ای که می کشید، هر اهنگی که می نواخت، همه و همه ش به یه فرد ختم می شد: جفت حقیقی. جفتی که قرار بود توی دهه ی سوم زندگیش ببینه، عاشق هم بشن و بعدش بوم! بعد از چند تا قرار کلیشه ای و لوس تشکیل خانواده بدن و ه...

  • | 𝗠𝗲𝗿𝗶𝗻𝗮 | ᵛᵏᵒᵒᵏ
    5.4K 974 6

    { وضعیت مولتی‌شات: ﮼اتمام‌ یافتــه } - چرا باید اشتباه سه سال پیشم رو جشن بگیرم؟ - چی...؟ - گفتم ازت خسته شدم! خدایا حالا دارم می‌فهمم وقتی تصمیم به ازدواج با آدم حوصله‌سربری مثل تو گرفتم، چه‌قدر احمق و سطحی‌نگر به نظر می‌رسیدم." نگاه بُهت‌زده‌ی جونگ‌کوک اون‌ هم درحالی‌که بدون هیچ حرفی فقط جلوی لرزش نامحسوس لب‌هاش رو...

    Completed  
  • wine red(kookv)
    23.3K 4.6K 22

    تهیونگ به‌عنوان یه امگا درون محله‌های زاغه‌نشین زندگی می‌کنه و فقط سعی می‌کنه تا خودش رو زنده نگه داره، همه‌چیز از موقعی شروع می‌شه که امگای شکوفه‌‌ی انار از طرف پولدار‌ترین مرد شهر پیشنهاد وسوسه‌انگیزی دریافت می‌کنه. _ از اونجایی که بعید میدونم این پیرمرد سکس یاد داشته باشه. _ دونه‌ی انار بهتره درست حرف بزنی. _ لعنت...

  • 𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊
    75K 9.5K 29

    جونگ کوک امگای پرتقالی قصه‌مون ، روی یکی از دانشجوهای آلفای کلاسش کراش میزنه پس دست به کار میشه و طبق چیزهایی که توی فن فیک ها خونده بود ، تصمیم گرفت با اشتباهی فرستادن نودش ، مخش رو بزنه . ولی پرتقال خنگمون تاحالا از خودش نود نگرفته بود ! پس سراغ هیونگ عزیزش یعنی تهیونگ می‌ره تا ازش کمک بخواد :) Couple: Vkook Genre...

  • •• Spinning Playback Head ••
    3.1K 799 22

    رابطه‌ها سرد می‌شن، قلب‌ها می‌میرن و حال، تبدیل به گذشته‌ای می‌شه که فکر کردن بهش چیزی جز درد به همراه نخواهد داشت. این داستان شرح حال پیروزی‌هاییه که برای رسیدن به اون‌ها بهای گزافی پرداختیم. شرح حال بازنده‌هایی بی‌قرار در حال، دلتنگ گذشته و ناامید از آینده‌ای که خیلی خوب می‌دونستن هرگز شبیه رؤیاهایی که هر شب زیر گوش...

    Mature