ONE SHOTS OF COUPLES
‧›گایز این یه بوک پره مینی فیکه قول نمیدیم همشون اسمات باشه ولی سعیمونو میکنیم،واینکه کاپل درخواستیه. ‧›کاپل بگین مینی فیک/چند شاتی تحویل بگیرین. #آتی/اونی
‧›گایز این یه بوک پره مینی فیکه قول نمیدیم همشون اسمات باشه ولی سعیمونو میکنیم،واینکه کاپل درخواستیه. ‧›کاپل بگین مینی فیک/چند شاتی تحویل بگیرین. #آتی/اونی
✧ Couples : Yeonbin • Taekai ✧ Translator: Mry𖤝 ✧Gener : AU Chat , School , Smut سوبین پسری که روی دوست صمیمیش چوی یونجون کراش داره ولی به دلیل رابطه ی اشتباهی که تو گذشته داشته برای محافظت از یونجون اونو از زندگیش بیرون میکنه و به صورت ناشناس باهاش حرف میزنه چی میشه اگه اشتباه سوبین و یونجون همزمان دوباره به زند...
ابتدا هیچ بود و هیچ، سپس خاموشی و جاوادن و بعد از آن سرزمین متحد.. اتحادی بر علیه عشق. نگاهم به آن طرف میدان افتاد، چشمانش مرا طلب میکرد و لبانش نامم را بر لب میآورد. نگاهم را دزدیدم، به سرزمینم چشم دوختم و بعد از آن به زمین سرد. دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم، از آسمان خون میبارید و میدان بوی خاک خون خورده مید...
داستان هاى كوتاه... (داستان هايى كه فقط يك صحنه رو به رخ ميكشن قبل و بعد داستان با تخيل شماست) -HADES
ماه رو دوست دارى هيونگ؟ -خيلى زياد دوسش دارم. -چرا؟ -چون توى تاريكى شب، يه روشنايى خاص و پنهانى داره كه خيلى جذابه. ميتونم ساعت ها باهاش حرف بزنم و اون فقط سكوت ميكنه. -اگر بهم اجازه بدى، من ماهت ميشم هيونگ. شب هات رو روشن ميكنم و ميتونى باهام حرف بزنى، قول ميدم ساكت شم. اگر پسم نزنى، ميتونم ماهت باشم. #8 in Yoonmin ...
یونجون و سوبین تصمیم میگیرن برای ادامهی رابطشون باهم حرف بزنن. [ترجمه شده] [داستان ورژن نورن، تهکوک و یونمین هم داره. لطفا شیپ موردعلاقه خودتون رو انتخاب کنید.] کانال تلگرام: @UnderTheBanyan
پروانه ها نمیتونن بال هاشون رو ببینن بخاطر همینم هیچ وقت نمیفهمن چقدر زیبان ولی بقیه میدونن آدمها هم همینطورین جانگ هوسوک پروانه من بود This story belongs to :@byekittyy پروانه کاپل:یونسوک(سپ) ترجمه شده ژانر:رمنس،انگست
3 Shots [Completed] ✅ "خب اون فرد ناشناس گفته بود بعد از حل معما ببوسش... همین.. نگفت که اون کیه یا چطور اینکارو انجام بدم!" بین احتمالات و بررسیهای مغز گیجش بود که یکدفعه یقهی لباسش توسط جینیونگی که تا چند لحظهی پیش به قدری مریض بود که نمیتونست آب دماغش رو بالا بکشه، گرفته شد. با اخم و جدیت بالایی به چشمهاش خیره...
جیمین یه پسر هیفده ساله است که در اثر یه حادثه قدرت تکلمش رو از دست داده و یک ساله که به مرکز توانبخشی برای دوباره به دست آوردن صداش مراجعه میکنه. حالا اون توی ناامید ترین روزای زندگیشه ودرست وقتی فکر میکنه شاید قرار نیست هیچ وقت دوباره بتونه حرف بزنه یه ملاقات همه چیز رو عوض میکنه. "تو مثل زئوس میمونی" روی دفترچه ا...
[ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] میدونست که گلهای افتابگردون برای اون چقدر معنا دارن!💫🌻 ▪︎◇𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐞𝐝 𝐌𝐢𝐧𝐢 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧◇▪︎ ▪︎𝕮𝖔𝖚𝖕𝖑𝖊: 𝐒𝐨𝐩𝐞 ▪︎𝖂𝖗𝖎𝖙𝖙𝖊𝖓 𝖇𝖞: @𝐬𝐮𝐧𝐤𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧𝐧𝐧