Journal Number 3 from the hit tv show Gravity Falls, created by Alex Hirsch, was released on July 26th of 2016. Ford's journal is packed with every page ever seen in the show, plus many others, but it is also packed with something else: CODES. In this book, I will be decoding every page in the journal myself, and the...
❝ you and i, against the world, crowned as kings in our savage kingdom ❞ in which jinyoung is the greatest distraction of the boy he is in love with. where jaebum's existence collides with someone whose impact in his life is terrifying.it's a tale of falling in love with a singular passion, it's a story of their doome...
{SEQUEL TO ACROPHILIA} ∞ "Would you let me hold you?" "Why?" "Because I want you in my life." ∞ After waking up from the coma, Jinyoung cannot seem to get rid of this other boy who seems set on turning his life upside down, making him want to... live.
❝FUCK INSPIRATION , i mean literally ❞ ● in which jaebum & jinyoung make peace with their turbulent past & move on ● ● a jj project short story Copyright Reserved © 2018 Riley Winters
{COMPLETED} The day childhood friends meet again is the day where this all starts. A project, a reconciled love, and a life in danger. A story about lost love and growing up. by dabdabdoubleb ;) RANKS: #1 IN JJP #803 in 'jackson' #1 in 'bnior' #51 in 'good boy' #1 in 'youngjae' #1 in 'jinyoung' WARNINGGG VERY CRINGE
قاتلی که بعد از چهارسال دوباره برگشته...! ولی واقعا این همون قاتله؟! یعنی قراره دوباره اون پرونده چهارسال پیش باز بشه؟ ....... "زندگی شبیه یک بچه است و ما بلوک هاشیم وقتی حوصله اش سر بره میاد و مارو می‌سازه و زندگیمون رو قشنگ میکنه و وقتی ناراحته با پاهای کوچکش به خانه بلوکیش میزنه و اونو خراب میکنه و اونجاست که ما غم...
acrophilia. noun. (uncountable) a love of heights. "For your information, some people actually enjoy heights and are not suicidal. I was just appreciating the view, enjoying the wind. I was actually enjoying life until you ruined the moment," he spits, carrying so much resentment that Jaebeom actually feels sorry. "I...
مخدر من؟ لبخند توعه :) جکسون ناامید و شکستس و مارک.. چقدر با بقیه فرق داره shortchapters/drama
تا حالا شده خاطره ای رو به یاد بیارین که انقدر واقعی و درعین حال غیر ممکن باشه که در فهمیدن این که یک رویا بوده یا حقیقت گیر بکنین... من دقیقا توی همون نقطه قرار دارم، حالا من خاطراتی رو تجربه کردم که هیچوقت اتفاق نیوفتادن ، مطمئنم؟ نمیدونم من سال هاست که در بازه ای از زمان گیر کردم..الان حتی نمیدونم چیزی که توی خواب...
سیاهی هم با درصد کمی از سفیدی ساخته شده، حتی بدترین آدم ها میتونن ذره ایی خوبی دورشون داشته باشن؟ مارک هنوز قصد مردن نداشت و جه بوم همیشه شکارش رو بدست می‌آورد. کدوم قوی تره؟ روشنایی یا تاریکی کاپل :مارکبوم/مارکجین ژانر :ماورالطبیعه، اسمات، جنایی
- یونگجه‌یا..ماه امشب کامله. ماه کامل منو یاد تو میندازه. دست هاش از دور کمرم میخزن و روی شکمم توی هم قفل میشن.صورتش رو توی موهام میبره. -تو خود ماهی. مهم نیست هوا چقدر ابریه مهم نیست چه موقعی از ساله اون هرشب حضور داره. لبخندی با حرف‌هاش روی لبم میاد.دستام روی دست های گره خورده‌اش فرود میان. -جکسونا..تو مثل آفتابگرد...
[Completed✅] جه بوم یک زندگی تک نفره فوق العاده داره. تو شهر پر جمعیت سئول از تنها بودن لذت میبره! از تنها غذا خوردن، از تنها تلوزیون دیدن، از تنها کار کردن، از تنها خوابیدن. اما این زندگی تک نفره فوق العاده با صدای تق تق در به کلی از بین رفت. "بفرمایید؟" پسر چمدوناش روی زمین گذاشت و جه بوم رو محکم بغل کرد: "جه بوم هی...
⚜ Kingdom Of Blood🩸⚜ . . . صدای بم و مردونه ی والاروس توی سالن پیچید... نیشخندی زد : -به عمارت والاروس خوش اومدید.. طعمه های تازه وارد...! جین یونگ که تا اون لحظه ساکت به روبروش خیره شده بود، با حرف و صدای والاروس، سرشو بلند کرد و به تاریکی ای نگاه کرد که صدا از اونجا میومد.. کلماتی که والاروس به زبون آورده...
میدونی؟ هر آدمی داستان خودشو داره... همشون با هم فرق دارن... بعضی داستانا قشنگه... بعضیاش دردناکه و قلبتو میشکنه... بعضیاش غیرمنتظره تر از اون حرفاست که تو انتظارشو داشته باشی... بعضیاش انقد خوب و راحته که هرکسی به اون داستان حسودیش میشه... بعضیاش ترحم برانگیزه... بعضیاش انقد مسخرست که نقش اصلی داستانم ازش خسته میشه...
فرشته ی مرگ به سراغت میاد ازش فرار میکنی؟ یا با آغوش باز به طرفش میری جه بوم، کسی که همه فکر میکنن یه هیولاست، جینیونگی که عشقش رو سرکوب کرده... تنفر یا عشق کدومشون پیروز میشه؟ ژانر :جنایی، رومنس، اسمات کاپل اصلی : جی جی کاپل فرعی :دوجه، مارکسون
سه تا پسر که به فرزند خوندگی قبول میشن و با برادرای عجیب غریبشون وارد رابطه میشن...😨 کاپل ها:نامگی،💧 دوجه-اونم یونگجه ی تاپ-😐🍃 یوگسون😂💚 مارکبم☺ کاپلا قراره زود بهم برسن...ولی ماجرا قرار نیس زود تموم شه...😐💧 این یه داستان طولانی میشه!😄 با حضور افتخاریه:کلی کاپل گوگول مگول و کلی شخصیت جذاب😆از جمله هونهان،چانبک...
فن فیکی از دل دوتا گروه محبوب و عشق من: 💜GOT7💚 and BTS کاپل ها: شوگا❤جی بی. هوپمین. تهکوک.نامجین 😍 امیدوارم لذت ببرید و دوست داشته باشید و حمایت کنید درضمن این فیک دارای پارت های 🔞است 😉
[COMPLETE] ➦گریز:ماجرای یک دسته خلافکار هستش که از ثروتمندها،دزدی میکنند. ➦ژانر:پلیسی،هیجانی،معمایی ⚠️عاشقانه نیست. ➦Character GOT7➺JAEBOM EXO➺CHANYEOL♡SUHO♡LAY♡KRIS BTS➺TAEHYUNG♡NAMJOON MAMAMOO➺HWASA
پارک جین یونگ تنها با دوتا خواهر زاده آتیش پارش گیر افتاده و کسی نمیتونه بهش کمک کنه چی میشه اگه علی رغم خواسته خودش مجبور باشه از ایم جه بوم کسی که تازه متوجه حسش به اون شده کمک بخواد؟؟؟؟
موج های خشنی که پستی و بلندی زندگی هارا به بازی گرفته است. دو کشتی گناهکار تشنه به انتقام های دروغین با هم میجنگند. موج انتقامی که هر دو را در خود غرق می کند. انتقام برای آنها سرآغازی را رقم می زند اما پایان آن را خود رقم می زنند. نام:موج (وانشات) زوج:مارکسون-جارک نویسندگان:ترانه و ترمه ژانر:اسمات-عاشقانه-خشن-جنایی
وانشات پایان تلخ " من جنگیدم که حداقل یبار دیگه وقتی نگام میکنی بجای ترس تو چهره ات شادی باشه " کاپل : مارکسون ژانر : رومنس ، سد اند
