My Broken Angle
My broken angle by aphrodite 💚💙 ×اون تورو فراموش کرده ... اون همه خاطرات تلخشو فراموش کرده... +برام مهم نیست .... من که فراموشش نکردم ... من هیچوقت خاطرات شیرینم و فراموش نمیکنم ... 💚 💙 ❤ Compeleted
My broken angle by aphrodite 💚💙 ×اون تورو فراموش کرده ... اون همه خاطرات تلخشو فراموش کرده... +برام مهم نیست .... من که فراموشش نکردم ... من هیچوقت خاطرات شیرینم و فراموش نمیکنم ... 💚 💙 ❤ Compeleted
❌Completed❌ بی هویت راوی قتل هایی خاموش ×تو فکر میکنی چاقو دسته شو نمیبره، اما نمیفهمی که چاقو ماهیتش عوض نمیشه چاقو برنده س میتونه ریز ریزت کنه× اخطار⚠️: [این روایت دارای صحنه های قتل و شکنجه میباشد] #blood #hell #killer #free #action #ziam #murders
-قرار نیست دست از سرم برداری؟ +ن تا وقتی که چشمات باعث بشه زندگی کنم... - عاشقانه ای بین B&W. عاشقانه ای که بیشتر شبیه ورود به یک گوداله. عاشقانه ای که جونگکوک حاضره برای اون جونشو بده! Genre: DARK . MAFIA . ROMANCE . ANGST Writer: AYRA 🥇# 1 Dark 🥈# 2 action متوقف شده!!
"قرار نیست گذشته، چیزی جز یادآوریِ 'دلم برات تنگ شده' باشه..." 👨🏻❤️👨🏻 :: Seungjin 💌 :: Romance, Smut, Slice of Life, Road Trips, Family Relationships 🖇️:: Mini Fiction "completed"
به یاد بیار، ببخش، ببین! فصل دوم فیک This Man Dies Tonight Name: This Man Is Still Alive Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Angst, Adventure, Amnesia Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation
حقیقت یا وظیفه؟ عشق یا نفرت؟ خانواده یا... خانواده؟ Name: This Man Dies Tonight Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Action, Adventure Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation
[پایان یافته] یوهان دستش رو پشت گردن گائون برد و سرش رو به جلو هول داد. لبهاش رو روی لبهای گائون کوبید و باعث شد حرفش نیمهتموم بمونه. تماسی که میون لبهاشون رخ داد خیلی کوتاه و سطحی، اما پر از قدرت و سلطهگری بود. یوهان سرش رو عقب کشید و به چشمهای گرد گائون خیره شد: «من نمیخوام به چیزی خاتمه بدم... اگه میخوای ا...
⟨ Oneshut ⟩ همه چیز از اونجایی شروع شد که دکتربنگ فکر کرد چرا روی یک تخت زشت و کثیف در حالی که سرش از بوی کلروفرم درد میکنه دراز کشیده در خالی که اخرین تصویر حافظه اش قبل از دیدن سقف ترک دار و زرد این اتاق ، خودش بود که توی پارکینگ آسایش گاه جلوی در ماشینش در حالی که کارتی که مظنونش "دکتر کریستوفر بنگ چان/روانشناس بخش...
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع میدونست... باید به خودم و قلبم میفهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو میداد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو میخواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گن...
این قراره همه چیز باشه. همه چیز راجب تو. تویی که میپرستمت لازم به ذکره بگم بدون ویرایشه پس اگه چیزی کم و بد بود معذرت میخوام. 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗁𝖺𝗇𝗇𝗂𝗀𝗋𝖺𝗆
||برگشت خرابکار فراری و دردسرهای بعدش به بیکن هیلز تمام شهر رو وتمام زندگیاستلینسکیجوان رو بهم میریزه|| کاپل:استرک،تیام.. ژانر:عاشقانه،ماورایی،اسمات،انگست..
سلام چاگیز من. خوبید؟ فیک : Best friends forever کاپل ها : مینسونگ، چانلیکس ژانر : جنایی، رومنس، اسمات خلاصه : اگر برادرت و بهترین دوستت مظنون به قتل باشن. حرف کدوم رو باور میکنی؟ مدارک چی رو ثابت میکنند؟ چرا چرا یه نفر باید انقدر راحت آدم بکشه؟ جون انسان ها انقدر بی ارزشه؟ چطور میتونی؟ روز های آپ : بسته به شرط آپ
سعی کرد با وجود اون هق هق ها و سکسکه ها باز هم شروع به حرف زدن کنه: متاسفم... من نمی خواستم... نمی خواستم نابودت کنم. نمی خواستم بشکنمت. هیچ وقت هیچ منظوری از حرف هایی که می زدم نداشتم. فقط... فقط میخواستم ازم زده بشی. می خواستم رها کنی. میخواستم بیخیال من بشی و قلبت رو قبل از اینکه مثل من تبدیل به یه سنگ بشه بردار...
میتونی هر چقد دلت خواست با اون عوضی که چشاشو روت قفل کرده برقصی، بذار محکم بچسبونت به خودش. میتونی هر چقد دلت خواست به اون یارو که که دستاتو گرفته لبخند بزنی، ولی یادت باشه آخر شب کی میبرت خونه و تو بغل کی میخوابی. پس عزیزم ، آخرین دور این رقص کوفتی رو برا من کنار بذار.
مشخصات: آلفا بالا رده ترین حیوون وحشی در طبیعت کسی با غرشش لرزه به دل دشمنان میندازه حالا گیر یه مشکل کوچولو افتاده! ژانر: روزمره، شونن آی، کیوت!
مقدمه : درسته! صلح هیچوقت جزء برنامه نبوده. هیچوقت هم قرار نیست باشه. اما تاحالا شده به این فکر کنیم که آخر تمام این جنگ ها چی میشه؟ اصلا آخری داره؟ این انتقام هایی که همگی در پی گرفتنش هستیم روزی تموم میشه؟ رستگاری به سراغمون میاد؟ رستگاری آدما با همدیگه فرق میکنه، رستگاری من با انتقام گرفتن به دست میاد، اما همیشه یه...
-My Fluffy Snowball •𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: Chanho, Changjin, Jilix, Seungin •𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙, 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛, 𝙎𝙢𝙪𝙩, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 •W𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: Roe ناخواسته فشار دستش رو روی دم پنبهایش بیشتر کرد و لبش رو توی دهنش کشید؛ نمیدونست جملهاش رو چطور تموم کنه پس سعی کرد مسیر حرفهاش رو تغییر بده. لبهاش رو به شکل بانمکی...
اسم فیک:ماه آبی(blue moon) کاپل های اصلی :جانتن کاپل های فرعی :یووین ،دوته ......در اتاق را باز کرد و با دیدن صحنه ی مقابل زبانش بند آمد هضم تصویر مقابل برایش دشوار بود ....... روز های آپ :نامشخص امیدوارم لذت ببرید ^^
𝑻𝒚𝒑𝒊𝒏𝒈.. با چشمای گرد شده بخاطر ترس، به زن خیره شده بود،تقلا برای رهایی بی فایده بود.. مینا نیشخندی زد،سرشو نزدیک برد و کنار گوشش با لحنی ترسناک زمزمه کرد:میدونی عزیزم بعضی وقتا تو زندگی تنها چیزی که برات میمونه،انتخاب های سمی و زشت هستن.. قهقه ی زن گوش جیسونگ خراش داد و اون حرف برای هزار بار در ذهنش تکرار شد.. ...
" همه یه روز ترکت می کنن. یا با خیانت، یا با مرگ و هر چیز دیگه ای.. دست خودشون نیست، احتمالا یکی از قوانین مزخرف دنیا و کارما باید باشه. تو جفت روحی من بودی و هستی، بعد از تموم تراژدی هامون هنوز به این باور دارم. اما مشکل اینه، مردم فکر می کنن جفت های روحی حضورشون کنار هم ابدیه، مقصر اونا نیستن، منم یه زمان جزوی از ای...
[Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. ...
╭════•✧🦌✧•════╮ 𝑮𝑬𝑹𝑴𝑶𝑮𝑳𝑰𝑶 𝑫'𝑨𝑴𝑶𝑹𝑬 ⿻ #Hannigram ⿻ #fanfic ⿻ #gay ➜Name: #germoglio_Damore ➜ship: hannigram - ̗̀ ⋮ season: 2 تعداد پارت هر فصل : 23 ୧ نویسنده : ୧ Aiden ⿻ و من درتمام این مدت ها بهش خیره بودم و نگاهش میکردم. به شور و شوقش به لبخند های شیرینش ،...
خلاصه: ویل گراهام تو زندگی هانیبال بی ماننده, و اون به شکل خشن و آشفته ای عاشقش میشه. این برای ویل ما خیلی خوب نیست, اما ممکنه خودش اونطوری که انتظار میره مخالفت نکنه. این فن فیکشن ترجمهست و من نویسنده اصلیش نیستم، امیدوارم دوستش داشته باشین🫰
wonwoo suffers from low social skills and hand tremors. mingyu is a mafie gang leader. How The Hell Did They Meet?! started: oct 2020 finished: ?