◇Familiar_ziamby ☆Yas~
باز انگشتانم یخ میزند..!
و چشمانم گر میگیرند..!
و عرق سردی روی پیشانی و تمام تنم مینشیند..!
وقتی که تو از من دور میشوی
و از من فرار میکنی..!
انگار در اوج زمستان آتش به و...