جونگکوک همیشه فقط به یک دلیل به پارک کنار خونهاش میرفت، غذا دادن به پرندهها و دیدن اون مرد غمگین. بعد از ماهها اون بالاخره خواست با مرد حرف بزنه و انجامش داد ولی جوابی نگرفت. شب اول با فکر کردن به غرور و تکبر اون مرد چشم رو هم نذاشت، میخواست اون رو تیکه تیکه کنه شاید هم خودش رو؟ روز دوم اومد، اما باز هم رد شد، دوباره رفت به اون مکان و دوباره حرف زد و دوباره جوابی نگرفت. _ هی تو! میدونی همین غرورت باعث شده تنها اینجا غمگین بشینی؟ اما با گرفتن شدن تیکه کاغذی مقابلش و رفتن اونمرد ساکت شد. + ببخشید اگه باعث ناراحتیت شدم، دیروز کاغذ همراهم نبود بهت جواب بدم، امروز هم صبر نکردی. Name: Worth one second Genre: Romance, Smut, fluff, slice of life Couple: Vkook Writer: Nika