قم بالتسجيل كي تنضم إلى أكبر مجتمع لرواية القصص
أو
قصة بقلم Arcobaleno2G
- 1 قصة منشورة

Lykos
31
6
2
"نههه."
نگاه کرد، فقط نگاه کرد تا اولین پرده ی اشک چشم هاش رو خیس کرد. نمی تونست فریاد بزنه، برعکسِ...
+17 أكثر