PAMatthiasRK

رد های کبودی و چنگ روی بدن عزیز کرده‌اش عجیب تو ذوق می‌زد. درد فشرده شدن قلبش اونقدری بود که اخم غلیظی بین ابروهاش بنشونه.
          - مثل زمانی صدام کردی که بی پناه بودی پسره من... چیشد... یعنی من خوب مراقبت نبودم؟!
          https://www.wattpad.com/story/385298233?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=PAMatthiasRK
          
          برای علاقه چندانی کاپل های #یونمین #نامجین #کوکوی در ژانر های جنایی پلیسی و اصمــ‌ـات.
          
          با عرض پوزش برای پیام گذاشتن در مسیج بوردت زیبا.

tiejix

هی لاو، ببخشید بی اجازه اومدم مسیج بوردت، بعد سه سال دوباره نوشتن رو از سر گرفتم، میشه به فیک جدیدم سربزنی؟ خوشحال میشم نظرتو راجع بهش بدونم✨
          
          -راستی، فالوت کردم، خوشحال میشم افتخار بدی و وارد دایره ادمای زندگیم بشی و باهم تعامل کنیم *قلب*
          
          ‏https://www.wattpad.com/story/331058595?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=