Sign up to join the largest storytelling community
or
clewsx
a day ago
لبخند نیمه جونی زد و سرش رو سمت پسر رنگ و رو رفته کنارش چرخوند. اینقدر ناامید بنظر میرسید که چشمای همیشه گرد و روشنش حالا تیره، سرد و خمار شده بود.- بالاخره یه روز خوب میاد..اولین نفر به حرف اومد...View all Conversations
Story by lilstar
- 1 Published Story
I'M FINE
240
56
7
خط اول را با تو آغاز کردم، آخر خط خود را تنها دیدم.
وقتی برای اولین بار دیدمت باور نمیکردم که زنده ام.
شاید چ...
#449 in kookv
See all rankings