Smutic

با همت و یاری و کمک دوستان با ریپورت کردن ارباب شب، بچه از واتپدم پاک شده…
          	امیدوارم برگرده:(((
          	و امیدوارم که دوستان هم با ریپورت کردن نایت لورد بازی از سختی هاشون کم شده باشه حداقل!

ElmiraZarei9

سلام اسماتیک‌میشه ارباب شب رو دوباره بزاری تو واتپد؟؟؟
Reply

atim7899

@ParkerKara میتونی برام بفرستیش ؟ 
Reply

ParkerKara

الان بعد از ی مدت طولانی اومدم ادامه نایت لرد رو بخونم و این بدترین چیزی بود که میتونستم بشنوم
          	  پی دی افشو دارم اما واقعا با ریپورت کردن فیکشن های تهکوک چی گیرتون میاد؟
Reply

yasamis1920

سلام ببخشید مزاحم شدم دوستم تازه شروع به اپ کرده لطفا نگاهی بندازید نویسنده به ووت و حمایت و کامنت هاتون نیاز داره:)♡
          
          قسمتی از فیک 
          
          تلخ ترین لبخند رو زد
          _عاشقی کردم فرشته....آدمش بودی؟ دیوونگی کردم فرشته....مطمئنی دیوونگی بلد بودی؟....توکه این قلبو زیر پاهات له کردی پس چرا از درد مینویسی عزیز کرده قلبم...میبینی ؟ زیر پات لهم کردی پس چرا هنوزم چشم هاتو میپرستم...
          
          _از درد نوشتم چون شنوای درد رو نداشتم...به این تن نگاه کن حتی خودش هم خودش رو نمیشناسه...هیچکس این قلب رو نفهمید حتی خودش! تو درد کشیدی اما دردی که این قلب کشید مرحمی نداشت
          
          https://www.wattpad.com/story/397012397?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gahanbakhshmona

Niramwrites

سلام(^-^;
          ببخشید که وارد مسیج بوردت می‌شم و این پیام رو می‌ذارم زیبا، اگه خواستی پاکش کن فقط می‌خواستم بدونی که اگه دنبالِ یه فیکشن ورس با ژانر کمدی و یه شخصیت گوگولی هستی، این فیک می‌تونه گزینه‌ی خوبی برای خوندن باشه!
          
          خوشحال می‌شم که با دنبال‌کردن و حمایت‌هات دلگرممون کنی و نگاهِ زیبات رو بهش بسپری پری‌چهر♡
          
          https://www.wattpad.com/story/393058937?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
          

Elim1390

سلام لاو..خوشحال میشم به اولین فیک من سر بزنی!
          ------------------------------------------
          
          +ت‍‌-تو با احساساتم بازی کردی تهیونگ..؟
          
          مرد خندید و گفت:
          
          -خیلی وقت بود که بوی خون کسی انقدر حالم خوب نکرده بود..!
          
          https://www.wattpad.com/story/394395786?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Elim1390

jkscorp

جئون جونگکوک، جانشین امپراطوری اژدهای سیاه، زاده‌ی گناه و گلوله، از لحظه‌ای که چشم گشود، جهان برایش چیزی نبود جز ترکیبی تباه از خیانت، فحشا و کودکی و جوانی‌اش زیر سایه‌ی مافیا گذشت. تروما‌های گذشته، چون زهر در رگ‌هایش جاری‌‌اند و هر شب او را از درون می‌جَوَد، اما درست با قرار گرفتن جیمین، پسری با نوری در چشمانش، همان‌قدر آرام و همان‌قدر خطرناک، توانست بخشی عظیمی از دردهایش را خاموش کند و آن پسر توانست کمی هم که شده ارتباط میان جونگکوک و تهیونگ، آشنایی که برایش فرقی با یک غریبه نداشت را سامان دهد.
          
          • برشی از متن:
          «حالا میفهمم که من هیچوقت تو رو نداشتم و چیزی رو که هیچوقت نداری از دست هم نمیدی؛ برای همین همیشه تمرکزم روی تو بود، چون این آسون‌تره که رو چیزی که نداری تمرکز کنی، جونگکوک.»
          
          
          • Couples: Vkook / Kookmin / Vmin
          
          • Genres: Dark / Harsh / Smut / BDSM / Action / Crime / Mystery
          
          https://www.wattpad.com/story/278980633?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=jkscorp