ZaynToon

نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
          که زخم های دل خون من علاج نداشت
          
          تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
          که آنچه داشت شقایق به سینه کاج نداشت
          
          منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
          خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
          
          تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
          که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
          
          نخواست شیخ بیابد مرا که یافتنم
          چراغ نه ! که به گشتن هم احتیاج نداشت 
          
          ❤️❤️

خوشحال میشم سری به ماریونتا بزنی.
          https://www.wattpad.com/story/268920835?

غمخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی
          بامن به جمع مردم تنها خوش آمـدی
          
          بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
          می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی
          
          راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
          ای من ! به آخرین شب دنیا خوش آمدی...
          
          پایان ماجرای دل و عشق روشن است
          ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی
          
          با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود
          منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی
          
          ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمـر
          دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی

عشق مرز ندارد عزیزِ من. 
          هیچ وقت نداشته است. عشق محدوده تعیین نمی‌کند. من می‌توانم تمام مردم دنیا را به صرف یک لیوان چای دعوت کنم. می‌توانم با یک غریبه ساعت‌ها گفتگو کنم و حتی عاشق نحوه پلک زدنش بشوم. می‌توانم بدون هیچ دلیلی دنبال گربه‌ای در خیابان راه بروم و لذیذترین غذای دنیا را به پایش بریزم. می‌توانم عاشق یک ولگرد کارتن خواب بشوم و در وصفش یک غزل بنویسم. برای آدمی که در اتوبوس کنارم می‌نشیند شعری بخوانم. زیر سیگار هر انسان ناراحتی فندک بگیرم. می‌توانم پشت در هر خانه‌ای، یک نامه ی عاشقانه با یک جعبه شکلات جا بگذارم و فرار کنم. می‌توانم یک دسته گل بخرم و در خیابان به هرکه برخوردم یکی از آن گلها را تقدیمش کنم… به بچه‌ای که از کنارم می‌گذرد، به آن مردی که گوشه‌ی خیابان پک‌های عمیق به سیگارش می‌زند، به آن از کوره در رفته‌ای که دارد فحش‌های رکیک می دهد…
          عشق مرز ندارد عزیز جان، منحصر به یک نفر نیست… عشق را باید نثار همه چیز و همه کس کرد. وگرنه جهان بوی گند می‌گیرد.♡

میگفت بارون مثل شرابه؛اگه حالت خوب باشه خوبتر میشی و اگه حالت بد باشه بدتر میشی.
          

Happy Halloween /╲/\╭ºoꍘoº╮/\╱\

الان دلم می خواست توی یه کلبه ی چوبی، توی یه جنگلِ دور افتاده ، کنار اونی که دوسش دارم باشم ، هوا سرد و بارونی باشه ، بارونِ شدید بیاد طوری که نشه حتی پاتو از کلبه بزاری بیرون، کلبم یه شومینه داشته باشه ، برم هیزم بیارم و داخلش آتیش کنم و بشینیم کنارش ، لیوان های بزرگتِ هات چاکلت دستمون ، پتو روهم بندازیم رومون و تا صبح از کنارِ آتیش جم نخوریم...
          

این آهنگ برای شما
          
          Between hope and reality - can bardd

هی بادی چطوری؟
          سرفرصت یه نگاه به بوک بنداز❤
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/281142477?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=ireyleon&wp_originator=FqvUtiIyI3cfb2%2BlmAUP1xWuIj3seFaMkbgJR68DUfHGy8wxDRDgeDF%2BQnSk1FFt8wuzEYgfq9D9h8a2oMJ4kDJWnajY57Mj16e63e8CR6S3IOtLxB2PlkEiTvvAx5dw

تو سبک آهنگا، واقعا سبک متالو دوست دادم.
          چون نیازی ندارم که خواننده با کلماتش منو توصیف کنه، من  همیشه احساس میکنم اون آهنگ بخشی از احساساتِ منه که توش داد میزنه.
          دقیقا همونجایی که خواننده شروع به دادو فریاد میکنه، شروع به گریه کردن میکنه، احساس میکنم خودم دارم داد میزنم، خودم دارم گریه میکنم و حس رهایی میکنم.
          از نظر بقیه متال سبکیه که یه روانی میاد توش داد میزنه، از نظر من سبکیه که احساساتِ من دقیقا به شکلی که باید بیان بشن، بیان میشن!
          و این یعنی آرامش داشتن با یه آهنگ، رهایی با یه آهنگ.