artificial_tear

یکی بیاد باهام دوباره دپیتو بخونه و برم گردونه به روزا و شبایی که باهاش سپری کردم:”(

artificial_tear

@sopeloviin ازش شکایت می‌کنم:”
Reply

_roshana_

@artificial_tear می‌بینی؟ این کاریه که بانی با ما می‌کنه، اما بابتش ممنونم
Reply

artificial_tear

@sopeloviin خودمم خیلی شلوغم ولی نمی‌تونم بهش فکر نکنم:((((
Reply

sokigirl7

به این اکانتم دسترسی ندارم دیگه، بجز بوک خلاصه‌ی کتابام چیز دیگه‌ایش مهم نیس برام،اگه کتاب جدیدی خوندم میام همینجا خلاصه‌اشو می‌گم…اگه هم شما کتاب جنایی خوبی خوندین بیان تو این یکی اکانتم که فعاله بهم معرفیش کنین،مراقب خودتون باشین و زیاد توی دنیای فیکشن غرق نشین.می‌بوسمتون:’

artificial_tear

یکی بیاد باهام دوباره دپیتو بخونه و برم گردونه به روزا و شبایی که باهاش سپری کردم:”(

artificial_tear

@sopeloviin ازش شکایت می‌کنم:”
Reply

_roshana_

@artificial_tear می‌بینی؟ این کاریه که بانی با ما می‌کنه، اما بابتش ممنونم
Reply

artificial_tear

@sopeloviin خودمم خیلی شلوغم ولی نمی‌تونم بهش فکر نکنم:((((
Reply

artificial_tear

توی تلگرام استریم پارتی داریم،هستین دیگه؟!

artificial_tear

@enejsjhejejeje @jaymang7
            بهم توی تل پیام بده بیبی:”
Reply

enejsjhejejeje

@artificial_tear چرا پیداش نمیکنم 
Reply

DarkVenonSide

سلام امیدوارم حالت خوب باشه^^
          اومدم یه کتابی که دیشب تمومش کردم بهت معرفی کنم، از طرفی که من خیلی توی توضیح دادن داستانا خوب نیستم از خلاصه پشت کتاب استفاده میکنم*خنده
          
          خب اسم این کتاب اعترافات در ساعت ۷:۴۵ هست از لیزا انگر(ترجمه مهناز مهری) داستان راجب یه زن شیک و پیک موفق به اسم سلناست که یه شب تصمیم می‌گیره کارهای دفترش رو انجام بده و دیرتر بره خونه، وقتی که سوار قطار میشه با یه زنی به اسم مارتا آشنا میشه و باهم صحبت میکنن، وقتی که از هم جدا میشن بعد چند روز سلنا از یه خط ناشناس یه پیامی دریافت میکنه و بله، از طرف مارتا:") و این درحالیه که سلنا اصلا شمارش رو به اون نداده بوده!
          
          خلاصه اینکه از این قضیه میگذره و چند روز بعد پرستار بچه های سلنا ناپدید میشه و اون احتمال میده که این قضیه یه ربطی به مارتا داره و ...
          
          خب، بذار نظر خودمو بگم، این کتاب اولاش زیاد ممکنه جالبب نباشه، یه روند خیلی آروم و ملایمی داره جوری که مثلا پیش خودت فکر میکنی اصلا این کتاب جنایی هست یا نه*خنده
          ولی خب نقطه عطفش همین‌جاست، خیلی غیر قابل پیشبینیه:") واقعا فکر نمیکنم تا اواخر کتاب حدس بزنی داستان از چه قراره، به خاطر همین پیشنهاد میکنم که حتما بخونیش چون ارزشش رو داره.
          
          فایتنیگ!
          
          
          
          پ.ن: راستی یه ‌کتاب دیگه هم میخواستم بهت معرفی کنم، از طرفی ‌که پیامم خیلی طولانی شد میذارمش برای بعد*^*

artificial_tear

سلامممم،نمی‌دونم خوشحال باشم که معرفیش کردی یا غمگییین.
            دقیقا تا حقوقمو گرفتم تمامشو قسط دادم و الان پول ندارم برم کتابفروووشی:”””
            ولی خلاصه‌ی جالبی دارههه،حتما تو اولین فرصت می‌گیرمش^^ و ممنونم که وقت گذاشتی و برام نوشتیش:]]]] کلی قلب بهت
Reply

artificial_tear

https://www.wattpad.com/story/374407658?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=artificial_tear
          
          
          
          بفرمایید نویسنده‌ی تازه از تنور درومده‌ی داغ میل کنید^~^

artificial_tear

@minpdu بوووث بوووث
Reply