~آنسوی پیلههای درهم تنیده، رویای پروانه شدن در سرم ولوله به پا کرده بود. ولولهای پر شور که انگشتانم را برای به تحریر در آوردن واژگانی بیشتر در جان صفحات وا میداشت. به راستی که عشق همین بود!
"غرق در عمقِ کلمات و لذت بینهایتِ بازی دادناشان."~
- یه گوشهی امن، توی تیزی چشمهای یونگی..ƪ(˘⌣˘)ʃ
- JoinedJuly 1, 2020
Sign up to join the largest storytelling community
or
sopeloviin
Nov 06, 2024 06:50PM
آرزوم اینه که بچم "سنتروید"، بیشتر دیده شه:(View all Conversations
Stories by 𝙧𝙤𝙨𝙝𝙖𝙣𝙖~`
- 3 Published Stories
𝐶𝐸𝑁𝑇𝑅𝑂𝐼𝐷' ~𝑆𝑂𝑃𝐸~
339
73
6
مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چی...
#35 in sliceoflife
See all rankings
Friend or Boyfriend?^^ ~Sope OneSh...
135
32
1
اگه یونگی دیگه نمیخواست برای رابطهاشون مثل قبل وقت بزاره، اگه همه چیز تغییر کرده بود، اگه دیوارهایی از جنس...
#33 in short
See all rankings
Falling' ⟨sope OneShot⟩♡
87
15
1
هوسوک گیج، بهت زده و سردرگم بود. گویا توی مسیرِ مارپیچوار و تکراریای که از ابتدا به انتهاش رو بارها و بارها...
#409 in سپ
See all rankings
3 Reading Lists
- Reading List
- 28 Stories
- Reading List
- 1 Story