onseaa

tarannom2003

اگه یه فیکشن میخوای که باعث بشه از دریچه های قلبت اکلیل بیرون بزنه،به لیمو کوچولوی ترشِ اِما سر بزن~
          _ _ _ _ _ _ _
          
          Couple: Vkook
          
          ❥ زندگی قشنگ تر میشه وقتی بتونی پیچکایی که به دور مغرت پیچیده شدن و با فشار دادن افکار توی سرت پیام ارسال کننده خوشحالیت رو متوقف کردن رو با قیچیِ حرف زدن ببریشون.بعضی وقت ها خالی کردن ذهن، خیلی کارساز تر از اون چیزیه که فکرش رو بکنی!
          
          - - - - - - - - - - - - - - - - - ➻
          
          _هی لیمو کوچولو !
          
          +لیمو؟ 
          
          _آره یه لیموی زرد کوچولوی ترش که میخوام بخورمش ☁︎
          
          _______
          
          https://www.wattpad.com/story/301014553?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=tarannom2003&wp_originator=fCmpbsPHBkdYH%2B7wHurhYT6wUVHpgzymFqI3c7II33Wd9maxY5jlekcZqbO2RTGFog2RvLqHdMjRQ218GRHPmlGPvpqyuMM3wXFgO5WlYXQlibY1YkAFEltdPx6aFxSQ

purrpleworld

خلاصه :
          جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!!
          از نظر خودش خدای بدشانسیه . طی اتفاقاتی خانوادش اونو طرد میکنن .
          اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه"بشه!!!
          ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه :
          ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛
          این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.https://www.wattpad.com/story/302954238?utm_source=android&utm_medium=whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkookiot7&wp_originator=d1ERCw4W6hOEGcaR3iE%2FHl3tyeRGFFxgRquA0JGstzqWKNhrWHWflD5F2lIR5W66WUvGZp8wMZSLVfnDs90ukZ4rJCVGkB6uJQpNkZvY6192%2Bq%2ByFlvsdm%2B3igtbdR8s
           سلام لاو
          ما تازه شروع به نوشتن این بوک کردیم و از حمایتت بینهایت ممنونیم!
          سناریو خیلی جذابی داره و روش خیلی کار شده.
          مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمیشی!
          یه سر بهش بزن امیدوارم لذت ببری

psycho00h

بیوت جررر

psycho00h

@psycho00h ایموجی ها توی مسیج بورد و پیوی نمیان 
Reply

lalalabangtan87z

ع ایموجیا کو
Reply

viminnn

Yoongis_sis

          ●از این ترسیدی که عاشق یه قاتل شده باشی؟
          
          -ج...جلوتر نیا.
          
          ●یا از این ترسیدی که یه قاتل ، عاشقت شده باشه؟
          
          [یونمین]
          .
          .
          .
          
          -چ...چرا داری بهم کمک میکنی؟
          
          ×خودمم نمیدونم ، من فقط میدونم نمیخوام حتی یه لحظه دیگه تو و جونگ کوک توی این قتلگاهی که شوگا براتون درست کرده بمونین.
          
          -مسخرس..ست . چی شش..ده کیم تهیونگ شی به فکر گروگان هاا..اش افتاده؟ 
          
          ×یه نگاه به زخم های تنت بندازی میفهمی . به خودت بیا جیمین ، شوگا قصد نداره زنده نگه داره . اون نجاتت نمیده.
          
          -ولی تو م...میخوای؟...نجاتمون بدی؟
          
          × بابت گذشته متاسفم من مجبور به انجامش بودم . اما فقط همین یه بار رو بهم اعتماد کن.
          
          -چچرا باید اعتماد کنم به..هت؟ 
          
          ×جیمین ، شاید دیگه نتونیم همدیگه رو ببینیم پس میخوام اینو رو خوب بفهمی تا بعد به جونگ کوکم بگی. من به اون بدی که شما فکر میکنین نیستم و شوگا به اون خوبی که تو فکر میکنی نیست . حتی خود من وقتی این روزا شوگا رو میبینم حس میکنم شیطان دوباره با جسم اون به زندگی برگشته ...
          
          -اوک..کی ، پ...س تو هم میشی ، دستیار شیطان .
          
          ×باشه ، بعدا میتونی تو خلوتت نفرینم کنی اما الان لطفا خودت و جونگ کوک رو از این جهنم نجات بده.
          
          ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 
          
          های بیبی
          به لونه عنکبوتی ما یه سری بزن ....♡
          
          https://www.wattpad.com/story/278597034?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info℘_page=story_details_button℘_uname=Melikakooklover℘_originator=7Ry5764wK%2B9FvQasV34gl1uj89zaUOp1fZ9o%2BkCmmxtnaI0tkZZ%2BGRHyjMal1YQE3Vc0jSvpZbCVGVLmc9%2F81gJ%2B8YTaFzh0QxeE6paRH6aWX%2FjkvN75Pwk%2BFQghVw8%2F