The blood moon is on the rise.
  • JoinedMay 3, 2015

Following

Last Message
mahtabstories mahtabstories May 14, 2024 11:20AM
خیلی خوشحالم که "اون چشمهای آبی" رو نوشتم. این داستان یادگاری از روزهاییه که می‌دونستم عشق، وقتی اتفاق میفته چه شکلیه و چه حس و حالی داره.سالها میگذره. دیگه تجربه نکردم. گاهی اوقات فراموش میکنم عاشق...
View all Conversations

Stories by مـونلایت🌙
این دختر، اتفاقی دیوانه شده! by mahtabstories
این دختر، اتفاقی دیوانه شده!
خاله گریه می کند. مادر هنوز تفنگش را به دست دارد. ماشه را می چکاند و بنگ بنگ! خاله گلوله ها را می فهمد.
ranking #397 in farsi See all rankings
Call my name - Harry styles - Complete by mahtabstories
Call my name - Harry styles - Comp...
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر...
ranking #19 in zaynfanfic See all rankings
Those blue eyes - Zayn Malik - Complete by mahtabstories
Those blue eyes - Zayn Malik - Com...
من هرشب خواب چشمهاتو می بینم
ranking #4 in zaynfanfic See all rankings