moonisblueinaugust

گایز من الان دیدم که یکسری‌هاتون تازه دارید قهرمان رو می‌خونید.. این داستان نیمه تمام رها شده. من توی پارت آخر اطلاع رسانی کردم ولی احتمال می‌دم که چک نکنید پس اینجا خواستم بگم^^

moonisblueinaugust

@_roshana_
          	  حقیقتش به این مسائل خیلی زیاد فکر کردم روشنا..
          	  حدود چند ماه. فقط می‌دونستم دیگه نمی‌تونم. خیلی اشتباهات داشتم و نمی‌تونستم نادیده‌شون بگیرم. من با این داستان به پختگی رسیدم اما اگه پاش می‌موندم می‌سوختم. نمی‌دونم‌ حرف‌هام برات قابل درکه یا نه. اشکالی نداره اگر متوجه نشی. فقط بدونی که تلاشم رو کردم کافیه♡
Reply

_roshana_

چرا ادامه‌اش نمی‌دی؟؟ :) 
          	  می‌دونم سخته. اما این داستان حیفه برای نیمه تمام موندن. کاش حداقل در حد یک یا دو پارتم شده، بهش یه پایان می‌دادی و ذهنمون رو آزاد می‌کردی
Reply

moonisblueinaugust

گایز من الان دیدم که یکسری‌هاتون تازه دارید قهرمان رو می‌خونید.. این داستان نیمه تمام رها شده. من توی پارت آخر اطلاع رسانی کردم ولی احتمال می‌دم که چک نکنید پس اینجا خواستم بگم^^

moonisblueinaugust

@_roshana_
            حقیقتش به این مسائل خیلی زیاد فکر کردم روشنا..
            حدود چند ماه. فقط می‌دونستم دیگه نمی‌تونم. خیلی اشتباهات داشتم و نمی‌تونستم نادیده‌شون بگیرم. من با این داستان به پختگی رسیدم اما اگه پاش می‌موندم می‌سوختم. نمی‌دونم‌ حرف‌هام برات قابل درکه یا نه. اشکالی نداره اگر متوجه نشی. فقط بدونی که تلاشم رو کردم کافیه♡
Reply

_roshana_

چرا ادامه‌اش نمی‌دی؟؟ :) 
            می‌دونم سخته. اما این داستان حیفه برای نیمه تمام موندن. کاش حداقل در حد یک یا دو پارتم شده، بهش یه پایان می‌دادی و ذهنمون رو آزاد می‌کردی
Reply

_roshana_

سلام ماریا. حالت چطوره؟ ‌روزات چطور می‌گذرن؟ من بی‌صبرانه به انتظار ادامه‌ی "قهرمان"نشستم. کاش زودتر بهمون کامبک بزنی:(

moonisblueinaugust

@_roshana_ پارت جدید رو الان می‌تونی بخونی. امیدوارم دوستش داشته باشی3<
Reply

moonisblueinaugust

سلام.. امیدوارم حالتون خوب باشه^^
          زمان نسبتا زیادی گذشته. من رو یادتونه؟!
          این مدت زیاد سر زدم به واتپد؛ پس حس کردم بد نمی‌شه اگر بیام و یه سلامی بکنم. و اینکه دوست داشتم بدونید نه شماهارو فراموش کردم، نه قهرمان رو. دارم سخت روش کار می‌کنم و آره.. خیلی خوب داره می‌شه بچه‌ها؛ خیلی:] مطمئن می‌شم که حداکثر تا عید بخش زیادیش رو جلو ببرم و آپ‌ رو دوباره شروع کنم. و بالاخره پرونده‌ی قهرمان رو ببندیم.‌
          اگر هنوز اینجایید، نمی‌دونم. فقط می‌تونم بگم خیلی برام ارزش داره. اونقدر که نمی‌تونم توی کلمه‌های آشنام بگنجونمش..
          دوستتون دارم و دلتنگتونم3>
          مراقب خودتون باشید.

Meowngi_7

@moonisblueinaugust سلام^^
            منم متأسفانه آخرین پارتی که آپ شده بود رو نصفه خونده بودم و سخت بود که دوباره برگردم واتپد و امروز که تعطیلاتم شروع شده گفتم بیام بالاخره با آرامش تمومش کنم... و نه هنوز یادم نرفته (این بوکو پین کردم بالا بمونه^^) و منتظر میمونم که بیایی و آپشون کنی♡♡
            منم همچنین دوستت دارم و مراقب خودت باش chu*
Reply

Evil_Queens3

از یک چیز مطمئنم؛ شاید اسمش رو بذاری خود شیفتگی، اما من فقط برای مهارت های خودم و وقت شما ارزش قائلم. میدونم بچم قراره دلت رو ببره پس بهش سر بزن. دیدن اسم اکانتت توی جمعمون خوشحالم میکنه. بعد از خوندن این فیک حس های زیادی سراغت میاد اما قطعا پشیمونی یکی از اونا نیست!
          I think you'd like this story: " " by Evil_Queens3 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/373528674?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Evil_Queens3

moonisblueinaugust

چپتری که امشب می‌ذارم رو واقعا دوست دارم. حتی باورم نمی‌شه همچین احساسات مخملی و خوبی توی کلمه‌هام ذخیره داشتم. برخلاف درد خفیف و لذت بخشی که همیشه موقع نوشتن دارم، این بار فقط لبخند زدم. مثل تراپی بود..
          منتظرش باشید3>