Sign up to join the largest storytelling community
or
Stories by 海
- 2 Published Stories
Trauma
73
19
2
نفس تو سینم حبس شده بود انگار هیچ راه فراری از این موقعیت لعنتی نداشتم اون پسر فلش بکی بود به خاطرات نحس گذشت...