Firooze2002

سلام دوست داشتی خلاصه‌اشو بخون>>
          
          همه چیز از جایی شروع شد که امپراطور، کسی که باید پدر صداش میزدم، تصمیم گرفت صیغه‌ی پسرعموی اولم بشم!
          
          من جنی، شاهدخت هفتم گوریو، مادرم یه گیسانگ از سرزمین هانه!
          اون صیغه‌ی مورد علاقه‌ی امپراطوره و منو برادر تنیم مجبور بودیم واژه‌ی نامشروع رو تموم عمر با خودمون بکشیم!
          برای فرار از ازدواج اجباری به سرزمین هان پناه بردم تا برادرمو پیدا کنم!
          اما اونجا درگیر دو شاهزاده‌ی هان، تهیونگ و سهون شدم!
          
          https://www.wattpad.com/story/366062796?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002

Lady_matildaa

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه..
          یه نویسنده تازه کارم و برای کارامم به حمایت نیاز دارم
          پارت اولو بخون خوشت نیومد میتونی ادامشو دنبال نکنی
          خلاصه اگه فیکای تهنی میپسندی درخدمتمم
          https://www.wattpad.com/story/367286742?utm_source=android&utm_medium=app.rbmain.a&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lady_matildaa

moonriver85

گاهی وقتا بین جنون و عاقل بودن فقط یه مرز باریک وجود داره.. 
          به اندازه ی یه تار مو! 
          ولی بستگی داره تو به سمت کدوم کشش پیدا کنی.. 
          و به کدوم متمایل بشی.. 
          که من "جنون" رو انتخاب کردم! 
          
          https://www.wattpad.com/story/364625617?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85

moonriver85

یه فیک سراسر از اتفاق و دردسر.. 
          پر از بالا و پایینی و پر از سربالایی و سرپایینی.. 
          یه دختر به نام "شیرین" که در دهه ی ۱۳۰۴ قاجاریه زندگی میکنه.. 
          و با تموم تلاشش با محدودیت ها و نابرابری های زندگیش مبارزه میکنه.. 
          تا بتونه راحت تر و با ازادی بیشتری زندگی کنه.. 
          اما همه چیز به اینجا ختم نمیشه! 
          اون با پسر یکی از بالا دستی ها اشنا میشه و اتفاقات زیادی رو باهاش پشت سر میذاره.. 
          نظرت درمورد یه فیک ایرانی چیه؟! 
          https://www.wattpad.com/story/358505872?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85&wp_originator=GesWo6izsZW0MD%2F7mNyjEHLLRTePOz%2BlnKqi330I%2FhqYPw3Bv%2BIBxPlDoIouD30UiTNImqIS%2FVtrw368so3Z0J0tD8iks2G5oR7ZXCXEHjqXw5TD9B9iKLyRwCJlErfL

moonriver85

توبرام‌مثل‌یه‌رویایی..
          که‌برام‌کوتاه‌وبه‌یادموندنی‌شد.. 
          هرچندکه‌ازم‌بیزار‌شدی‌وترجیح‌دادی‌دیگه‌منونبینی.. 
          ولی‌فراموش‌نکن! 
          من‌همونی‌ام‌که‌اگربرای‌بارهزارمم‌بری.. 
          بازبرات‌دروبازمیذارم‌تا‌پشت‌درنمونی! 
          ازطرف‌تنهاعاشقت.. 
          گیلاس‌قرمز! 
          https://www.wattpad.com/story/355524526?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=moonriver85&wp_originator=t9aCpJn2TKJm1W24vJg9PSAk1%2Fagw0JUx6%2B1oTlpPNPSbrs3BL4VOoAWPKkffQxc3tA8cPyOLukbsFTzvr8nzKTMykCzyYTinsnOKx82KNDbbkVpWgyU9u1ygfM4cpVQ