@AINAZ_8187z سلام خوبم هستم... ولی انقدر وضعیتم بهم ریخته و درهم برهم شده
داستان به تعویق افتاده. از اونطرف چون کلا ۱۰_۱۵ قسمت ازش مونده می خوام یه جابنویسم چون بهم مربوطن و احتمالا اگه نوشته شه توی یه ماه می ذارمش. احتمال زیاد تا آخر تیر انجام می شه وتوی تابستون می ذارمش براتون. ببخشید دیر شد
و او فریاد میزند : وقتی میگم نوع قهوه ام رو دوست دارم به من نگو که قهوه ات مثل شراب تورو مست مست میکنه یا نه
چون تو نمیدونی که معتاد کافئین شدن یعنی چی
~تیکه ای از رمان~
سلام ببخشید من از دنیای تخیلی و عاشقانه رمان hel hel badam مزاحم میشم
می خواستم بگم که یه رمان تازگیا نوشتم که منتظره شما بخونیش و نظر و ووت بدی ♡
راستش میخوام برای اولین بار تو زندگیم با یکی صادق باشم
پس بزار بهت بگم که اینی که میبینی یه عاشقانه پر از صحنه نیست پس اگر دوست داری که شاهد عشق بازی ها ی زیادی باشی نخونش
چون رمانم قراره یه عاشقانه سافت در قالب تخیل و استعاره بهت نشون بده
و جونم برات بگه که این فف نیست و قراره نوع نوشتاریم این شکلی باشه که گفتگو ها گفتاریه و شرح وقایع و احساسات فرد به شکل ادبیه
مرسی از توجهت و امیدوارم به خواننده های رمانم بپیوندی
درون من آدمهایی زندگی می کنن
که گاهی بی هوا باهم حرف می زنن
بی هوا عاشق هم می شن
و زندگی جدای از زندگی من رو تجربه می کنن
نویسنده شدن همینه
زندگی کردن با آدمایی که
از توان
اما گاهی غریبه می بیننت
غریبه ای که بی اجازه داره قصه ی زندگیشونو برای بقیه می گه...