یادم رفت اضافه کنم که قسم می خورم هفته ای حداقل سه بار آپدیت کنم و ایندفعه قرار نیست جایی برم :))
دوستون دارم و دلم برای نظرهای قشنگ و دلگرم کنندتون تنگ شده
سلام !؟
نمی دونم اگر هنوز من رو یادتون هست یا نه lol
خب من چهار سال پیش شروع به نوشتن این کتاب کردم و همه چیز داشت خوب پیش می رفت که ... زندگی یکم بد تا کرد .
من که تقریبا همه ی شما رو توی ذهنم دارم و تک تک لحظاتی رو که با هم ساختیم و بودنم بخشی از واتپد شاید جزو بهترین و بدترین لحظات نوجوونیم بود .
الانم میخوام برگردم، اما قبل از اون باید بگم چرا اینقدر ناگهانی رفتم و رمان رو نصفه و نیمه گذاشتم.
می دونم شما می تونید درکم کنید
_ هر چند امیدوارم هیچ کدوم هیچ وقت مزه ی تلخ زهر اش رو نچشید_
من نبودم به علت مشکلات و دلایل شخصی و درد هایی مثل از دست دادن مامانم و...
متاسفم و بیشتر از اون ممنونم.
میخوام برگردم تا دوباره با هم لحظه های خوب و جدیدی رو بسازیم.
سو " هـــــــی گایز آیم بک " (A BIG SMIlE)