yukieygjm

هاییی گایزززز میس یو آللللل
          	از وقتی رفتم دانشگاه چیزی آپ نکردم چقدر دلم برا اینجا تنگ شدههههTT در مورد دانشگاه یا مدرستون بگید چخبرا؟.. هنوز امتحان دارید؟

yukieygjm

@m-racle منم همینطورررر
          	  وای پس فکر کنم فقط دانشگاه ماعه که موقعی که داشت سیل میومد هم بهمون گفتن بیاین برا امتحان:|
• Reply

Badkonak

@yukieygjm 
          	  
          	  
          	  دقیقا :)
• Reply

m-racle

وای یوکی دلم برات تنگ شده بودد
          	  مدرسه ی ما همش داره امتحانا رو کنسل میکنه بجاش کلاس آنلاین میزاره درس جدید میده..واقعا مسخره ی همشون شدیم میشینیم می‌خونیم بعد میگن تعطیله-__-
• Reply

NAFAtysss

https://www.wattpad.com/story/372558241?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=NAFAtysss
          
          راهی هست که بشه سرنوشت رو تغییر داد ؟
          اگر آره ،  اون چیه ؟ 
          روح من زخم های خاک خورده زیادی داره .
           باز هم باید سایه مرگ روی سر عزیزانم تحمل کنم یا اینبار قراره تغییری ایجاد بشه ؟

SarinaMehrabi

ببخشید که بدون اجازه شما اینجا چیزی تایپ میکنم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم یک فیکی بنویسم که واقعا زمانم رو روش بزارم :) 
          اگر دوست داشتی رز سفیدم در خونه "میراث"  رو بزن و کمی مهمونش باش و با میزبان های مهربونش همراه باش :)
          
          
          " میراث " 
          
          دکتر کیمی که سعی کرده بود بعد از فوت پدرش تمام خانواده کیم را به دور هم جمع کند اما ...
          نوه کوچکتر کیم بزرگ که طی سال ها غیبش زده بود چی ؟ 
          یک دایی مسئولیت پذیر ، برای برگرداندن خانواده اش تا اسپانیا هم میرود .... درسته ؟
          اما واقعا آن پسر گمشده ، حاضر به پذیرفتن خانواده ای که روزی با پای خودش آنها را طرد کرده بود ، می‌شد؟
          
          
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/374561364?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=SarinaMehrabi

Evil_Queens3

از یک چیز مطمئنم؛ شاید اسمش رو بذاری خود شیفتگی، اما من فقط برای مهارت های خودم و وقت شما ارزش قائلم. میدونم بچم قراره دلت رو ببره پس بهش سر بزن. دیدن اسم اکانتت توی جمعمون خوشحالم میکنه. بعد از خوندن این فیک حس های زیادی سراغت میاد اما قطعا پشیمونی یکی از اونا نیست!
          I think you'd like this story: " " by Evil_Queens3 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/373528674?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Evil_Queens3

min1993mirai

سلام یوکی ببخش مزاحمت میشم 
          میشه یه فیکشن کیوت بنویسی که اینجوری باشه 
          یونمین امگاوس 
          یونگی امگا و جیمین الفا 
          یونگی خجالتی و ناز و کیوت باشه و جیمین هم یه الفای خوب که هر کاری برای امگاش میکنه 
          یا یونمین هیبرید
          یونگی هیبرید گربه و جیمین انسان
          یه کوچولو هم اسمات داشته باشه واسه دوره هیت یونگی و ام یونگی خجالتی و ناز باشه 
          ( خیلی دنبال یه همچین فیکشنی گشتم ولی نتونستم پیدا کنم توروخدا بنویسش ) 
          عاشقتم خیلی خوب مینویسی همه فیکشنات رو خوندن

jiminniloo

سلام عزیزم ما یه چنل بی تی اس شیپریم و تمام کاپلها رو ساپورت میکنیم قصد داریم به کارمون گسترش بدیم و از اونجایی که  قسمتی از کارت رو خوندیم و از قلمت خوشمون اومده خوشحال میشیم که به جمع دوستانه ما محلق بشی آیدیمو میزارم که اگه مایل بودی تو تلگرام باهم در مورد شرایط و نحوه انجام کار صحبت کنیم
          آیدی تلگرام:
          @Spotted_girl

Aurorastar666

اگر دوست دارید، خوشحال میشم یک نگاهی به فیکم بندازید!! 
          فیکی با عصاره ترس 
          چاشنی جنایی
          و کمی عاشقانه 
          
          هفت پسری که اتفاقی باهم دوست میشن و اتفاقات عجیب از همون جا شروع میشه 
          رفتن به خونه ی متروکه...دیدن موجودات عجیب، مسیج هایی که توضیحی براشون نیست. تحدید و... 
          اما چی میشه همه اینا اتفاقی نباشه؟ و قضیه خیلی قبل از شروع شده باشه؟ از یک اشتباه کوچیک؟ 
          اثر پروانه ای
          
          https://www.wattpad.com/story/366486999?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Aurorastar666

isa00ac

بابت مزاحمت متاسفم قاصدک.من یه نویسنده تازه کارم.
          نظرت چیه همراه تهیونگ به گذشته ها سفر کنیم و عشق زندگیشو پیدا کنیم؟تهیونگ و جونگکوکی که دوست دختر دارن و فکر میکنن اون دو زن عشق زندگیشونن،به نظرت آخر این داستان چی میشه؟این فیک ورسه و هر دو تاپن.
          https://www.wattpad.com/story/367344810?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=isa00ac