به همراه تهیونگ وارد پارک محله شدیم. باهم در مورد مدرسه جدیدمون بحث میکردیم.
تهیونگ به صندلی ای اشاره کرد و گفت:«چیم چیم بریم اونجا بشینیم.»
سرمو به نشونه تایید تکون دادم و هر دو به طرف صندلی رفتیم و نشستیم.
تهیونگ:«خیلی برای فردا هیجان دارم به هر حال اولین روز مدرسه اس.»
_اولین روز مدرسه امروز بود که تو نیومدی.
تهیونگ قیافه شو کمی کیوت کرد:«خب مجبور بودم برای مسابقه رقصم غایب کنم.»
لبخندی زدم:«بله، فردا میای و با معلمای گند دبیرستان آشنا میشی.»
_وااااااااااای اینطوری نگو از درس زده میشم
_تو همین الانشم درست افتزاحه، زده بشی دیگه خدا میدونه چه شود!
لب و لچش تو هم رفت که خندم گرفت. ناگهان تهیونگ چشمش به کسی افتاد و بدون اینکه چشم ازش برداره، گفت:«او چشه؟»
رد نگاه تهیونگو دنبال کردم و پسری رو روی یکی از نیمکت های اونطرف پارک دیدم که دراز کشیده بودو آرنج دستشو روی چشماش گذاشته بود ولی معلوم بود که داره گریه میکنه.
تهیونگ:«به نظرت بریم پیشش کمکش کنیم؟ شاید از خونه فرار کرده باشه یا یه بلایی سرش اومده باشه. حالش خیلی خرابه.»
_بیخیال.مشکل او به ما ربطی نداره
_به هر حال بازم باید کمکش کنیم
و بعد بلند شد و به طرف پسر بد حال رفت. بعد از چند دقیقه فکر کردن بلند شدم و به دنبال تهیونگ راه افتادم. در واقع خودمم نگرانش بودم.
تهیونگ خطاب به پسر بد حال گفت:«حالتون خوبه؟»
پسر که متوجه حضورمون شد، سریع اشکاشو پاک کرد و روی صندلی نشست و با چهره ی سردی گفت:« بله.»
یه حس عجیب منفی ای رو بهم میداد؛ شاید بخاطر زخما و کبودیای صورتش که مشخص بود یکی تا تونسته زدتش، باشه.
با نگرانی پرسیدم:«با کسی دعواتون شده؟ میخواین زنگ بزنم پلیس؟»
پسر با لحن سردتری گفت:« نمیخوام.»
ازش بی دلیل میترسیدم برای همین آستین تهیونگو گرفتمو با صدایی که خودمم به زور میشنیدم زمزمه کردم:«بیا بریم.»
تهیونگ بی توجه به حرف من رو به پسره گفت:«میخوای ببریمت بیمارستان؟»
نگاه پسر پر از خشم شد که من بازم آستین تهیونگو گرفتم.پسره با لحن ترسناکی گفت:«به شما چه ربطی داره تنهــــام بذارین.»
بالاخره تهیونگ هم درک کرد که پسره خطرناکه و بدون هیچ حرف اضافه ای برگشتیم سر جامون.
YOU ARE READING
Devil
Fanfiction[کامل شده] اون پسر خیلی برام عجیبه.. از وقتی که دیدمش یه حس خاصی بهش دارم.. این حس منفیه ولی در عین حال دوست دارم بیشتر راجبش بدونم کاپل: یونمین، نامجین، هوپ وی، یونکوک، جونگکوک و تهیون ژانر: تخیلی، عاشقانه، هیجانی، رازآلود، اسمات