[ جیمین ]
_چـ-چـ-چـرا او-اومدیم اینـ-جا؟
چیزی نگفتو به طرفم اومد که به سکته کردن نزدیک شدم.
رو به روم ایستاد. آب دهنمو به زور قورت دادم. تو چشام زل زد و گفت:«هیچی از من یادت نیس؟»
_مثلا چی؟
_خاطره ای چیزی!
_من اصلا نمیشناسمت برا چی ازت خاطره داشته باشم؟!
پوزخندی زد و سرشو پایین انداخت و بعد به خودش گفت:«متاسفانه کارشو خوب انجام داده.»
دوباره سرشو بلند کرد و بهم نگا کردو گفت:«مجبورم یکیشو یادت بیارم.»
_ چی رو یادم بیاری؟
جوابمو نداد به جاش پرسید:«دوس داری بدونی کیم؟ و کجای زندگیت حضور داشتم که تو فراموش کردی؟»
اولش گیج شدم اما بعد جواب دادم:«معلومه که میخوام بفهمم.»
یهو صورتشو نزدیک آورد و لبشو رو لبام گذاشت و بعد چشماشو بست ولی نمی بوسید فقط لباشو رو لبام گذاشته بود.
اولش انقدر شوکه شدم که چشام به اندازه توپ تنیس شد اما بعدش ناخودآگاه چشام بسته شد و چیزی شبیه به خاطره جلو چشمم ظاهر شد...
" بچه بودم حدود 4 یا 5 ساله. ماشین اسباب بازی ای که قرمز بود رو روی سبزه ها حرکت میدادم و صدایی شبیه ماشین از خودم در می آوردم.
کسی صدام زد:«جیمین. جیمین.»
کسی که داشت صدام میزد به طرفم دوید و جلوم نشست. یونگی بود؟ آره خودش بود ولی اونم مثل من بچه بود.
دستشو رو دستم گذاشتو گفت:« جیمین! خواستم برم اتاق مامانو بابام که یه چیزی دیدم.»
_چی دیدی؟
خجالت زده شد و هی به اطراف نگا میکرد:«اونا داشتن یه کاری میکردن.»
_چیکار؟
گونه هاش سرخ شد:«نـ-نمی تونم توضیح بدم میشه رو تو انجامش بدم؟»
منکه حسابی کنجکاو شده بودم با سر تایید کردم.
صورتشو نزدیک آورد و لبشو رو لبم گذاشت. اون موقع چیزی از بوسیدن نمیدونستیم برا همین فقط لبامون روی هم بود ولی بازم یه حس عالی و وصف نشدنی ای رو میداد.
ازم فاصله گرفت و گفت:«دوست داشتم با تو انجامش بدم.»
من که هنوزم درگیر اون حس بودم پرسیدم:«هیونگ دوباره انجامش می دی؟»
نزدیکم اومدو دوباره لباشو رو لبام گذاشت و آروم هلم داد که روی سبزه ها دراز کشیدم و او همین طور که لباش رو لبام بود روم خم شد.
بعد از چند ثانیه ازم فاصله گرفت و بهم نگا کرد.
ماشینو که تو دستم بود جلوش گرفتمو گفتم:«حالا باید با من ماشین بازی کنی.»
YOU ARE READING
Devil
Fanfiction[کامل شده] اون پسر خیلی برام عجیبه.. از وقتی که دیدمش یه حس خاصی بهش دارم.. این حس منفیه ولی در عین حال دوست دارم بیشتر راجبش بدونم کاپل: یونمین، نامجین، هوپ وی، یونکوک، جونگکوک و تهیون ژانر: تخیلی، عاشقانه، هیجانی، رازآلود، اسمات