10

335 30 6
                                    

گفتم داستان غمگین حداقل عکس چپتر گوگولی باشه نفرینتون نگیره منو :")
فن ارت مورد علاقم :)

_______________________

لیام داشت فکر میکرد ،
به اینکه چطور الان انقد آروم داره تو خط صاف و تاریک جاده رانندگی میکنه ؟
آدم هیچ وقت برای ناراحتی‌‌ای به این بزرگی داد و فریاد نمیکنه
اشک نمی‌ریزه ؛ اصن انقد حجم بغضش زیاده نمیزاره تکون بخوری
سخت نفس میکشی
میدونی ؟ ...



زینی ک نشسته رو میز چوبی کوتاه و از عصبانیت موهاشو چنگ میزنه !
مگه این نقشه رو سه تایی با هرمان نکشیدن ک لیام اذیت شه ؟
پس چرا یه جوری عصبانیه انگار اون بازندس ؟
اصن مگه کل زندگیش با لیام بازی نیست ؟
حس میکنه هر لحظه اش تو زندگیِ کنار لیام یه قمار خطرناکه از اینا ک یهو یه برگه بیفته وسط میز و همه نفسا بند بیاد !




چندین ساعت بعد ؛ خونه :

زین در باز میکنه وارد خونه میشه
لیام رو کاناپه نشسته و داره با بچه ها بازی میکنه
بچه ها ک متوجه زین میشن میرن سمتش و شروع میکنن ابراز دلتنگی کردن براش
زین همینطور ک داره سر لی‌لی بوس میکنه داره لیام نگا میکنه ،
هیچ حدسی نداره
لیام داره جوری نگاش میکنه ک حتی یه کلمه هم نمیتونه از چشاش بخونه !

لیام اما خستس ؛ جوری ک انگار صدبار کشتنش زندش کردن ، انگار برا بار هزارم مجبوره نفس بکشه !

بچه هارو خابوندن و لیام تو راهرو ک بره تو اتاق
دستش به دستگیرس ک زین بازوشو میکشه :
- چرا انقد عادی رفتار میکنی ؟
- شبیه کسیم ک عادیه ؟
زین ولی نمیدونه چی باید بگه
اصن از اول چیزی تو ذهنش نبود وقتی مکالمه رو شروع کرد
- میدونی چیه ؛ یه چیزی هست ک میگه من باید اونو ترک کنم ولی ترک کردنش از اسیبی ک الان بهم میزنه بیشتره
وضعیت منم با تو اینطوریه ؛
ولت کنم بری بشینم عکساتو نگا کنم با خاطراتت گریه کنم یا جلو چشم باشی بهت نگا کنم گریه کنم ؟
واسه هیچ کدوم از رفتارات ک جوابی نداری حداقل جواب اینو بهم بده .
زین اما سرشو انداخته پایین
اصن جوابی نداره ؛ حتی به سوال خودش
وقتی اندازه کل زندگی مردم دنیا عاشق لیامه چرا داره این بازیو میکنه ؟


_______________________^_^

تروخدا جون ننه جی جی ببخشید انقد کم بود 😂
ایشالله جبران میکنم
😋

موهای زین و دیدین ؟ به قرآن دلم میخاد بهش بدم
(قطعا ک به موهاش) 🤨
بچه ها دیدین زین و لیام پول ندارن نت بگیرن 😔 یا لیام باید آنلاین باشه یا زین باید فعال باشه باهم نمیتونن
خرج جی جی و مایا کمرشونو شکسته
درد و بلاشون بخوره تو خایه های سایمون 🖕

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 02, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

love is blindness Where stories live. Discover now