2

723 86 5
                                    

Flash back

+ يه شات ديگه
ليوانمو گرفتمو رفتم سمت پيست رقص .
ساعت از دو گذشته بود ك از كلاب خارج شدم !
اوف پسر من خير سرم يه داداش كوچيكتر دارم ك بايد حواسم بهش باشه نه ك تا اين موقع مشغول رقص و خوردن باشم ..
وايسا ببينم .. اونجا چيشده ، اون پسره داره چه غلطي ميكنه

Third's pov
ليام به سمتي دويد ك يه پسر با موهايي بلند و تتو هاي زياد داشت با دو نفر دعوا ميكرد
بيشتر شبيه يه جنگ چهار نفره بود اولش ولي بعد اون دوتا ك ديدن دارن حسابي از دو پسر تتو دار كتك ميخورن با يه حساب سرانگشتي تصميم گرفتن بزنن به چاك !
End

دوتايي ولو شديم رو زمين و نفسمونو داديم بيرون .
+ پوفف پسر تو چه مرگته ؟ دعوا دوس داري يا كتك خوردن
با لبخند گوشه لبش برگشت سمتم
- كتك زدن ، همينجوري حال كردم دعوا كنم يا شايد ديدم شلوارم اگه پاره شه تيپم بهتر ميشه ؛)
اون پسر قطعا ديونس ولي اوهه يه ديوونه فاكينگ جذاب لعنتي
از رو زمين بلند شدم و پسره سايكو رو هم ك دستش و دراز كرده بود گرفتم و بلند كردم
- الان منتظر تشكري ؟ چون به هرحال كمك ك نخواستم
+ از ت
لباش و چسبوند به لبام و شروع به بوسيدنم كرد
شكه شدم و دستام تو هوا موند اما لعنتي كيه ك نتونه به اين لبا جواب بده
يه ديقه بعد در حالي ك صداي دهنامون كوچه رو گرفته بود از هم دل كنديم !
- ولي من دوس داشتم از هيروي يهوويم تشكر كنم اما اونم مسئوليتش با خودته لبات داشت چشمك ميزد مشكلتو با جذابيتت حل كن اگه داشتي
با يه چشمك گفت
+ اوه معلومه ك نه ،(  دستمو كشيدم گوشه لبم )
+ پس خدافظ ؟
- فك كنم
پشتمو بهش كردم و شروع كردم رفتن ولي لعنتي يهو برگشتم سمتش و حمله كردم بهش
+ فاك بهش
لبامو چسبوندم به لباش انگار ك اونم منتظر همين بود زبونشو حل داد تو دهنم
- ماشين ؟       + ماشين
همينطور ك ميبوسيدمش هلم داد سمت يه ماشين درشو باز كرد و به زحمت نشستم و اون نشست رو پام
هوديشو و تيشترتمو كند ، شلوارم باكسرمو تا زانو كشيدم پايين
شلوار و باكسرشو در اوردم زبونمو كشيدم رو دندوناش
داشت بهم وسط بدنامون هندجاب ميداد منم با انگشتام داشتم امادش ميكردم چون فاك اون لعنتي مث اينكه يا تاپ بوده يا باكره
لعنتي ديگه نميتونم ديكمو رو سوراخش بردم و خودمو اروم واردش كردم
- اههه 
+ ببخشيد بيبي
ماشين فقط صداي بدنامون پر كرده بود و بوسه ك بخاطر تكونامون شلخته بود
- ديمن اهه گادد
+ فاكك ديگه نميتونم
همزمان من تو اون و اون توي دستام اومد !
چند ثانيه بعد موقعي ك هر دو از اوجمون پايين بوديم لخت تو بغل هم دراز كشيده بوديم
از بالا به موژه هاش خيره بودم
- اسمت و بهم نميگي ك بلند شم برم ؟
+ ليام و اينكه چرا فك كردي ميتوني دوس پسرتو ول كني بري ؟
- زين و اينكه از كي دوس پسرت شدم ؟
+ پِين و فك كن يه درخواستي بود ك ازت نظر نخواستم
- ماليك و منم باهاش مخالفتي نكردم
لبخند زدم و بوسيدمش
لبخند زد و سرشو كرد تو گردنم
مژه هاش رو گردنم ميلغزيد ، دستام رو بين كمر و شكم و وي لاينش ميلغزيد
پرتو هاي نور داشت بالا ميومد انگار اونم يكم از ارامش الان ميخواست ...

_____________________________

5 days later

+ زين ماليك تو دوس پسرمي و بايد بياي باهام زندگي كني
- نه ، ديگه نميخوام دوس پسرت باشم
اخم ميكنم
- احمق من ميخوام باهات ازدواج كنم
+ اين يعني ك باهام زندگي ميكني يا نه ؟
رو لبام زمزمه كرد
- yes in a million years

love is blindness Where stories live. Discover now