+نمیشه فقط یه دقه بیای ببینمت؟
-یااااا لاوم اخه میترسم تو دردسر بیوفتیم.اگه مامانت ببینه منو با خاک یکسان میکنه.
+یاااا کوکی خو من حواسم هسسس یه بهانه جور میکنم.
-هوعففف باش باش.میام با ماشین به یه بهانه ای بیا پایین خوبه؟
+عرررررر مرسییییی کوکییییی منتظرتممم.
-بت پیام میدم بیبی منتظر باش.
+باش باش حواسم هست.پس مببینمت.
-باشه خوشگلم راه میوفتم الان...فعلا.
گوشی رو قطع کردی و با ذوق لبت رو گاز گرفتی.نمیدونستی مامانت چرا اینقدر با کوکی مشکل داره نمیزاره باهاش باشی.
ولی خب براتو مهم نبود.تو فقط کوکی رو میدیری و حاضر بودی براش هر کاری کنی.
+مامااااااااان؟
مامانت سمت اتاقت اومد و در رو باز کرد.
-چته سکته کردممم.
+مامان میرم خونه ی میسو اینا.
-به چه مناسبت؟
+یااااا خب کمک میخواد مهمون دارن.
-تو کلفتشونی؟
+مامان دوستمه خبببب بهش بگم نه؟
-من اخر دق میکنم از دستت.فقط نیم ساعت یا یه ساعت وقت داری.میدونی که بابات بدش میاد بعد از ساعت نه خونه نباشی.
+چشم حواسم هست.زود میام.
مامانت سری تکون داد و در رو بست.
نفستو به سختی بیرون دادی و سریع از جات بلند شدی.یه هودی نیم تنه ی مشکی تنت کردی و دامن مشکیت رو هم پوشیدی.
یکی از هارنس هات رو هم دور رونت بستی و موهات رو باز گذاشتی.
یه خط چشم گربه ای کشیدی و برق لبت رو هم زدی. دستبندا و رینگ کاپلیت رو هم دستت کردی.
همون موقع پیام کوکی روی صفحه ی گوشیت اومد.با ذوق بازش کردی که نوشته بود دو تا کوچه پایین تر منتظرته.
سوییشرت مشکیت رو تنت کردی چون کوکی حساس بود.سریع گوشیتو برداشتی و پریدی دم در.
YOU ARE READING
𝐉𝐊 𝐜𝐨𝐥𝐥𝐞𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧
Fanfiction[ استریت ] ▪︎ژانر: مجموعه وانشات، شامل هر ژانری، اکثرن اسمات ▪︎کاپل: استریت-دخترپسری ▪︎نقش اصلی: جئون جانگکوک ▪︎نویسنده: سیلور اسنایدر ▪︎آپ فعلن متوقف شده. درحال ادیت میباشد. ~𝐁𝐲 𝐒𝐢𝐥𝐯𝐞𝐫 𝐒𝐧𝐲𝐝𝐞𝐫