🔞 منشی سکسی من

7K 276 294
                                    

-در هر حال سهام کل کمپانی رو قرار نیست شما اداره کنین.

=درسته اقای جعون ولی.....

-ولی بی ولییییی.....همین که گفتم.اگر نمیتونین میتونیم همین الان قرار داد رو بهم بزنیم.

×اوه نه نه اقای جعون.من معذرت میخوام خودمون حلش میکنیم.

-خوبه.پس جلسه تمومه میتونین برین.

همه ی سهامدار ها از جاشون بلند میشن و بعد از تعظیم از اتاق مدیر جعون خارج میشن.

بعد از بسته شدن در روی صندلی لم داد و کراواتش رو شل کرد.دو تا دکمه ی بالای پیرهن سفیدش رو باز کرد و چشماش رو بست.

همیشه سر و کله زدن با اونا حالشو بد میکرد. یه مشت بز بودن که فقط ادعای مدیریت میکردن.

سرش رو به چپ و راست تکون داد و شقیقه هاش رو ماساژ داد.

~تق تق تق~

-هااااه.....بیا تو.

بدون تغییر تو حالتش همونطور که شقیقه هاش رو ماساژ میداد منتظر شد.

اروم در رو باز کردی و وارد شدی.

+اقای جعون؟حالتون خوبه؟

-اوه خانم پارک.....خودت که میدونی بعد از سر و کله زدن با یه مشت گاو و گوسفند حالم چطوری میشه.

لبخندی زدی و در رو بستی.رفتی سمتش و کنار میزش ایستادی.دستاش رو انداخت و با لبخند بهت خیره شد.

+در هر حال دیگه رفتن. خودتونو برا اونا اذیت نکنین......ارزش ندارن.

توی چشمات غرق شده بود و پلک نمیزد.توهم حس کردی داری توی اون دو تا تیله ی مشکی غرق میشی که سریع چشمات رو ازش گرفتی و به نامه ی توی دستت دادی.

+عاه راستی.....اومدم بگم از کمپانی سانتِل یه در خواست همکاری توی پروژه ی جدید داریم.
اینم نامه ی ارسالیشون.

نامه رو روی میزش گذاشتی.ولی اون حتی بهش نگاه هم نمیکرد.در حالی که نگاهش هنوز روت بود صندلی چرخدارش رو اروم به چپ راست تکون میداد.

+اقای جعون؟

هنوزم هیچ ری اکشنی نداشت.
دستت رو جلوی صورتش تکون دادی.

+جانگ کوک؟

حرکت صندلیش رو متوقف کرد.چند ثانیه نگات کرد و بعد اروم از جاش بلند شد و سمت در رفت.

با نگاهت حرکاتش رو دنبال میکردی.

در رو باز کرد و رفت بیرون ولی خیلی زود بعد چند ثانیه برگشت.در رو بست و قفل کرد.

-به نظرت قبولش کنم؟

+چیرو؟

-اون درخواست کمپانی سانتل رو.

با قدم های اروم سمتت اومد و کنارت وایساد. چرخیدی به سمتش و به میزش تکیه دادی.

+در هر حال ما با این کمپانی کم پروژه نداشتیم. قابل اعتماده.

𝐉𝐊 𝐜𝐨𝐥𝐥𝐞𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧Where stories live. Discover now