+ "کجایی هیونگ؟" هیونجین از پشت تلفن پرسید. بدون مینهو حوصلهش توی خوابگاه سر رفته بود.
- "با جیسونگ اومدم کافه."
+ "اوه ... میتونی اومدنی واسه منم یه قهوه بخری؟"
- "امر دیگه؟ خودت برو بخر."
مینهو با لحن سرد و خشکی جوابش رو داد و گوشی رو قطع کرد. هیونجین با ناراحتی گوشیش رو کنار گذاشت. به یه جایی رسیده بود که نمیتونست لحظهای دوری پسر بزرگتر رو تحمل کنه.
آهی کشید و تلوزیون رو روشن کرد تا ادامهی کیدراماش رو تماشا کنه. بعد از یکی دو قسمت یه چیز سرد پشت گردنش قرار گرفت. وقتی سرش رو برگردوند مینهو رو با یه آیس آمریکانو جلوی صورتش دید.
- "بگیرش"
هیونجین لبخند پهنی زد و سریع قهوه رو از دست مینهو گرفت. نوک انگشتش لحظهای با دست مینهو برخورد کرد و جریان قویی از انگشتهاش گذشت و به قلبش رسید. حس میکرد که در حال ذوب شدنه. مینهو واسش قهوه خریده بود.
+ "مرسی هیونگ." هیونجین زمزمه کرد.
- "حالا هرچی." مینهو گفت و کنارش روی مبل نشست و مشغول نوشیدن آمریکانوی خودش شد.
هیونجین با چشمهاش حرکات مینهو رو دنبال میکرد. لبهای زیباش روی نی قرار گرفته بود و سیب گلوش با فرو دادن اون مایع تلخ بالا و پایین میشد و دستهای سفید و رگ دارش، دور کاپ پیچیده شده بود.
مفاصل و بند اول انگشتهای مینهو کاملا قرمز شده و پر از زخم بود. هیونجین احساس کرد که ته دلش خالی شده.
+ "چه اتفاقی افتاده؟"
- "ها؟ آه ... دستمو میگی؟" مینهو کمی خجالتزده به نظر میرسید. دستی پشت گردنش کشید: "دستکشهای بوکس چانی هیونگ واسه دستهام بزرگ بود. چیز خاصی نیست نمیخواد نگران باشی."
+ "چرت نگو." هیونجین بلند شد و دست پسر بزرگتر رو با خودش کشید و به دستشویی برد. رو بهروی مینهو نشست و جعبهی کمکهای اولیه رو باز کرد و کمی مایع ضد عفونی کننده به کنار زخمهای پسر بزرگتر زد و باعث شد مینهو از درد هیسی بکشه.
مینهو باز هم با چشمهای تاریکش به هیونجین زل زده بود و پسر کوچکتر فاصلهای با جنون نداشت. تمام تلاشش رو میکرد تا به نگاه خیرهی مینهو بیتوجهی کنه و روی کارش متمرکز بشه.
+ "هیونگ، یکم بیشتر مراقب خودت باش. خیرسرت یه آیدلی ... استیها نگرانت میشن."
'هیونجین هم نگرانت میشه' اما جرأت گفتنش رو نداشت.
- "ببخشید" مینهو به آرومی گفت و برای اولین بار هیونجین متوجه خجالت کشیدن پسر بزرگتر شد. لعنتی آفتاب از کدوم طرف دراومده بود که مینهو اینجور نرم و آروم رفتار میکرد؟
YOU ARE READING
𝖫𝗈𝗏𝖾 𝖬𝖾 𝖭𝗈𝗐 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗁𝗈 🔚
Fanfiction🔚فیک ترجمه شده مینهو و هیونجین قرار گذاشته بودند که فقط فاک بادی همدیگه باشند اما احساسات هیونجین به مرور تغییر کردند و نمیدونست بعد از چه زمانی بود که بوسههای مینهو روی پوستش، شروع به سوزش کردند Fiction: Love me now Couple: Hyunho (hyunjin x mi...