پارت آخره و دوستداشتم تو تولد هیون تمومش کنم
لذت ببرید 〜(^∇^〜)هیونجین نگاهی به تصویر خودش توی آئینه انداخت. لاو مارک کمرنگی که پسر بزرگتر چند روز پیش روی پوستش گذاشته بود رفته رفته در حال محو شدن بود. هیونجین آهی کشید و کمی لباسش رو پایینتر آورد تا نگاه بهتری به رد کمرنگ روی پوستش بندازه. دیروز جلوی دوربینها مینهو بهش گفته بود که حق نداره با کسی قرار بذاره "چون تو مال منی" چیزی که مینهو با شوخی و مسخره بازی بهش گفته بود و حالا همین جملهی ساده، قصد نداشت که از سر هیونجین خارج بشه.
پسر کوچکتر از ته قلبش آرزو میکرد که کاش واقعا برای مینهو بود. کاملا و مطلقا. دوست داشت تابلویی روی سینهاش میخ کنه و به همهی دنیا نشون بده که قلبش فقط برای مینهوئه و فقط برای اون میتپه.
لاو مارکی که روی گردنش بود اون رو یاد لمسها و لبهای پسر بزرگتر روی پوستش مینداخت. لباسی که تنش بود هم اون رو یاد مینهو مینداخت. لباس مال مینهو بود و تازگیها یکی از سرگرمیهای جدیدش، پوشیدن لباسهای مورد علاقهی پسر بزرگتر و مانور دادن جلوی چشماش بود تا توجهش رو به سمت خودش جلب کنه. لباس رو بالا کشید و نفس عمیقی کشید. بوی مینهو رو میداد و قدش تا بالای رون پاهای لختش میرسید.
همونطور که هیونجین برنامه ریخته بود مینهو توجهش به سمتش جلب شد و از پشت نزدیکش شد و به آرومی بغلش کرد. پشت گردنش رو بوسید و نفس عمیقی کشید
- "شامپوت رو عوض کردی؟"
+ "آ_آره."
- "بوش رو دوست دارم بیبی." مینهو گردن هیونجین رو بو کرد و بوسههای ریزی روی پوست حساسش زد. انگشتش رو روی تار موهای طلایی و بلندش کشید "موهات از قبلم نرمتر شده."
+ "مرسی" هیونجین در حال ذوب شدن بود. مینهو گردنش رو میبوسید و با دستش بدن و شکمش رو نوازش میکرد. اصلا انتظار نداشت که مینهو متوجه همچین تغییر کوچیکی بشه. قلبش محکم توی سینهاش میکوبید و تمام بدنش گر گرفته بود.
به نظر میومد که مینهو عاشق عطر جدید موهای هیونجین شده. پسر کوچکتر رو به سمت خودش چرخوند و بوسهی آرومی روی سیب گلوش زد. لباس رو پایین کشید و بوسههاش رو ادامه داد. پاش رو وسط پاهای هیونجین گذاشت و کمی پایین تنهاش رو فشار داد.
مینهو حتی لحظهای هم از بوسیدن و لمس کردن هیونجین دست نکشید. حتی وقتی که با انگشتهاش داخلش ضربه میزد و مارکهای پررنگی روی رونهای گر گرفتهش به جا میذاشت.
این تمام چیزی بود که هیونجین بهش احتیاج داشت. اینکه مینهو جای جای بدنش رو ببوسه و توی گوشش نجوا کنه که چقدر هیونجین زیبا و دوستداشتنیه. بعد انقدر خوب به فاکش بده که تنها چیزی که هیونجین بتونه بهش فکر کنه، دیک بزرگ مینهو داخل خودش و لذت و گرمایی باشه که از پسر بزرگتر دریافت میکنه.
YOU ARE READING
𝖫𝗈𝗏𝖾 𝖬𝖾 𝖭𝗈𝗐 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗁𝗈 🔚
Fanfiction🔚فیک ترجمه شده مینهو و هیونجین قرار گذاشته بودند که فقط فاک بادی همدیگه باشند اما احساسات هیونجین به مرور تغییر کردند و نمیدونست بعد از چه زمانی بود که بوسههای مینهو روی پوستش، شروع به سوزش کردند Fiction: Love me now Couple: Hyunho (hyunjin x mi...