۷:)

72 15 20
                                    

کندیس داشت به سمت بیمارستان میرفت که از بخش میخواست بپرسه اتاق سایمون کجاست
کندیس سریع به سمت اتاق رفت که از پشت در داشت صدا میشنید عصبی شد و در رو با پا باز کرد

کندیس:چه گوهی میخوردی؟

سایمون:آی صدای آهام بود اینجا خیلی درد میکشم

کندیس:ولی فکر نکنم صدای آه درد بیمارستان باشه ها

سایمون:قشنگم تو به من شک داری؟اصلا من و خیانت توی یه جمله جا نمیشیم

کندیس:این چیه زیر تختت تکون میخوره؟
کندیس به زیر تخت نزدیک میشه تا ببینه اون زیر چی هست که یهو سایمون گردن کندیس رو میگیره و بوسش میکنه
کندیس *مات و مبهوت

سایمون:قشنگم دلم تنگ شده برای اینکه یه بار دیگه مزه ی لباتو حس کنم

کندیس:آه بیبی کی بشه از اینجا بیای بیرون و بریم سراغ عشق و حالمون

سایمون:عزیزم تو کار نداری؟

کندیس:عاو چطور؟

سایمون:هیچی هیچی فقط بدو دیرت نشه

کندیس:وای مرسی هانی که نگرانی الان میرم
کندیس از اتاق میره بیرون و بیبی بویشو ترک میکنه

ممد:رفت؟

سایمون:آره رفت خداروشکر ندید

ممد:چرا رفت؟میگفتی یه تریسام بریم با هم
سایمون:-

بعد از ظهر توی ماشین لیام:
لویی:خب باید بریم ملاقات مردک کونی

هری:*گوش های نایلو با دست میگیره تا چیزی نشنوه

لیام:بچه تو ماشینه ها

لویی:خب به من چه دیکهد باید حواست میبود
*زین گوشیش زنگ میزنه قطع میکنه

لیام:کیه؟

زین:هیچی ولش کن

لیام:گفتم کیه ددّی؟

زین:جیجی

لیام:چیکار داره؟

زین:باباش نیست

لویی:خب به کیرم

هری:لویییییی لویییییی یه خبر خیلی خیلی مهم

لویی:جانم

میدونستی موز رو الکساندر د گریت کشف کرد؟
لویی::)

زین:بعد به لیام میگه دیکهد-

_______________
چطورین جاکشا

کامنت بزارین تا کونتون نزاشتم و ووت یادتون نره

live like sandisWhere stories live. Discover now