1(;

525 58 102
                                    

بعد از یه‌روز خسته‌کننده به خونه رسیدم و وارد خونه شدم خیلی خسته بودم رفتم سمت آشپزخونه یه کنسرو لوبیا برداشتم و گرم کردم و خوردم و سعی‌کردم ریلکس کنم امروز مدیر خیلی عجیب بود یه جوری به من نگاه میکرد احساس ترس میکردم بعد ۱۲ ساعت کار به‌تخت رفتم تا استراحت کنم اما ناگهان گوشیم زنگ خورد:
+سلام کندیس
_سلام قربان عمرتون کاری داشتید این موقع شب؟
+هیچی فقط خواستم ببینم کاری داری یا بیکاری یکم از پروژه ها‌مونده اگر خواستی امشب بیا که پروژه ها رو تحویل بدیم و بعدش بهت هزینش...
_نه قربان این چه حرفی انجام وظیفه است من الان میام...
+نه وایسا!نرو اداره من تو خونه‌هستم بی‌خونمون آدرس رو برات اس ام اس میکنم
_چشم قربان منتظرم
+فقط لباس راحت بپوش خیلی راحت
_چشم
........

+میدان رادکلیف کوچه ی وینستون خانه ی 69
_69?!مطمئنید؟
+هاهاها شوخی گفتم کمی‌ ور هم‌بخندیم😂
_آهان خونه ی اصلیتون رو میشه‌بگید جدا از شوخی؟
+پلاک 100
_چشم دارم‌ها

...........
کندی بعد از پوشیدن لباس بسیار بسیار زنانه اش به سمت خانه ی مدیرش حرکت کرد
و بعد از نیم ساعت به خانه رسید
..........
_سلام ببخشید با‌آقای ...
+او بله بفرما بالا
_چشم قربان
..........
+سلام کندیس خوش‌اومدی
_ممنون قربانیان بهتره‌هر‌چه زود تر شروع کنیم
+عجله ای نیست هر کاری اسلوموشنش لذتش بیشتره
_منظورتون؟!
+هیچی یه شوخی دیگه
_خوبه‌خب چجوری شروع‌کنیم
+با چرب کردن
_چی؟!منظورتون چیه از این حرفا
+هیچی چرا بهت بر میخوره
_نه منظورم....هیچی بهتره شروع کنیم
+خب برو لباس راحت‌تر بپوش
_پوشیدم
+کت و شلوار؟!!!!انتظار پنت...
_آقا ی محترم واقعا که..
+خانم کندی با‌مدریت درست حرف بزن
_چشم قربان اما...
+اما چی؟!داری حرف‌منو نقص میکنی؟
_خیر قربان ببخشید
+برو داخل کمدم لباس راحت بردار
_چشم الان میرم
............
_این چطوره؟
+عالیه‌چی بهتر از حریر برای جر دادن
_آم حتما دوباره شوخی بوده اما بهتره شروع کنیم داره‌دیر میشه
+خب ببین کندیس چطوره که یکم آر وم تر بری..
_چی؟
+چطوره یکم آش بخوریم
_منظورتونو متوجه‌نمیشم
+منظورم واضح بود
_یعنی میگید آم...
+آره
_آی کنت:")
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰next day : morning 🌄
+آه‌کندیس شت پاشو
_چی شده‌ددی خیلی‌زوده‌هنوز که
+نه بیبی خیلی دوره‌اش زود تر باید بریم
_اوکی الان پا میشم ولی آخه نمیدونی چه آشی واست پخته بودم
+نه بیب الان نه باس بریم اداره
_باشه
...............
_آه ددی الان چیکار‌کنیم؟
+هیچی بیب نمیدونم در حال حاضر سرم شلوغه
_باشه اولیه اما آش چی؟
+آه باشه
_خب خب خب
+بده ببینم‌بگو ببینم آشت شله قلمکاری یا رشته؟
_آم...
+وتففففف ناتی اینجا چیکار میکنیییی؟
_شت آی کنت سی
×چه غلطی میکردید:/
+هیچی گمشو از دفترم‌بیرون
×اگر به من ندید آش من از اینجا بیرون میرم و به همه‌میگم‌داشتی چیکار میکردی
+چی میخوای؟
×میخوام‌کندیسو به ....
_ولی آی کنت
×میشه ببندی؟
+آه باشه
_اما ددی
+مگه چیه دو تا ددی داشته باشی؟
_هیچی اولیه
+×بیا بریم اش بخوریم بیبح
_اما ....
+میای یا اشو ب زور بت بخورونم؟
_میام قربان
کندی و سایمون و ناتی به سمت دیگ رفتن و نفری یه کاسه برداشتن
_ددی میشه برام یه کاسه اش بریزی
سایمون و ناتی باهم : یس بیبی گرل :/
سایمون سمت کندی برگشت و کاسه رو از دستش‌گرفت و براش اش نذری ریخت و ب کندی داد
نوش‌جونتون

چطور بود؟
مغز کثیفتون از اش چه انتظاری دارین؟
خجالت بکشین

با کمک فراوان دخترم roshanstylinson

live like sandisWhere stories live. Discover now