مستی

67 17 5
                                    



اول ووتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بدههههههههههههههههههههه




گفته بودم چند روزی نیستم...راستش به زور نت گیر اوردم ولی دلیل اینکه ایندفعه کم اپ کردم نظرات و ووت های کمتون بود...وگرنه بیشتر نوشته بودم و کلی سوپرایز داشتم...ووت زیاد بدید تا پارت بعدی که جالب تره اپ شه:)





دو ساعت...دوساعت از موقعی که بکیهون رفته بود گذشته بود و هنوزم برنگشته بود..نگرانی چانیول هر لحظه بیشتر بیشتر میشد و فکر اینکه هیچول بلایی سر اون فسقلی اورده باشه انگیزه اش رو برای کشتن اون عوضی بیشتر وبیشتر میکرد....لوهان

نیم ساعت پیش به بهونه اینکه بکهیون رو پیدا کنه رفته بود وهنوزم خبری از بک نداشت. در همین فکر بود که در صدای بلندی داد. با فکر اینکه لوهان برگشته در رو باز کرد. ولی لوهان تنها نبود و بکهیون به طرز عجیبی بهش تکیه داده بود...

-به چی زل زدی؟بیا کمک کن بیارمش کمرم شکست...

چانیول از لحن لوهان تعجب کرد و با خودش فکر کرد که کی اجازی داده بود که لوهان باهاش اینطوری حرف بزنه... در رو به طور کامل باز کردو طرف دیگه بکهیون رفت و به لوهان کمک کرد...میتونست بوی الکل رو به خوبی حس کنه

-پس مست کرده بود

چانیول با خودش فکر کرد...بکهیون رو روی نزدیک ترین کاناپه انداختن.لوهان کمر رو ماساژ داد و گفت:

-هوف....رفتم بیرون بهم زنگ زدن و گفتن بیام این احمقو از اون بار لعنتی شده بیارمش بیرون...هیشش نمیدونم چرا علاقه خاصی به اون بار کوفتی داره..

-همون قبلی؟؟

-اره همون قبلی....

چانیول نمیتونست تصور کنه که بکهیون دوباره رابطه برقرار کرده...یه چیزی اذیتش میکرد و اونم این بود که دوست نداشت بکی رو کنار کس دیگه ای ببینه.

-نکنه دوباره....

-نه...کم پیش میاد که مثل دفعه قبل بشه..بیشتر وقتا میره وسط و فقط میرقصه و دیوانه بار داد میزنه و میگه...

گوشی لوهان باعث قطع شدن حرفش شد.

-الو؟....الان؟؟؟..اوه باشه میام...

وقتی تماس قطع شد لوهان گفت:

-باید برم...یه کاری پیش اومده حتما باید برم....

HACKER OR BOTTOMWhere stories live. Discover now