part 2

1.7K 280 48
                                    


داخل خیابون های شهر با سرعت زیاد میروند

خب اون براش مهم نبود
در واقع هیچی براش مهم نبود و یک شیطان خونسرد
که به وقتش میتونه تمام جهان رو نابود کنه

رسید در یک جای شیک که نوشته بود کلاب قرمز

_ اهوم خوبه

در ماشین رو باز کرد و ازش اومد بیرون ( منحرفا😐 )

بلافاصله ماشین غیب شد
خنده بی موردی کرد و با لبخند مرموزش رفت در کلاب که دو مرد جلوش رو گرفتن

÷ بلیط کلاب داری ؟

پوزخندی زد و به چشماشون نگاه کرد

مرد ها بلافاصله روی زمین افتادن
_ هیچوقت سعی نکنید با یکی مثل من در بیوفتید احمقا

رفت داخل کلاب و بوی مشروب و ماری جوانا رو به وضوح حس کرد
_ آفرین

_ خدا میخواست این انسانها رو از شر من دور نگه داره

قهقه ای زد و جلو تر رفت

سمت بارمن رفت
_ پسر

* بفرمایید
_ یه مشروب پائولا توماس و آنتون پرودو
برام بیار

* ولی اینها مشروب های خیلی سنگینی هستن
من نمیتونم برای شما بیارم

وی توی چشماش نگاه کرد

_ برو برام مشروب هایی که خواستم رو بیار

* بله چشم ارباب
پوزخندی زد و به رفتن بارمن نگاه کرد

هیچ کس تو دنیا خطرناک تر از اون نبود
اون ابلیس بزرگ بود

روی یکی از میز ها نیست و باران رو دید که داشت میومد

کم کم بارمن بهش نزدیک شد
* بفرمایید ارباب

_ میتونی بری

بارمن بدون هیچ حرفی از اونجا دور شد

به مشروب ها نگاه کرد
_ اهوم اصلن

در اولین مشروب رو باز کرد و تا ته سر کشید

_ همم چه خوشمزه

دومین رو هم باز کرد و آروم شروع کردم به خوردن

در حین خوردن یه دختر اومد و سر پاش نشست

معلوم بود که اون دختر مسته

وی دستشو پشت کمر دختر گذاشت که دختر جیغ بلندی زد

ولی اون یه کاری کرده بود که فقط خودش بتونه جیغ هاش رو بشنوه

به کمر دختر نگاه کرد که کاملا سوخته بود
دختر رو به کمر پرت کرد روی زمین و نیشخند بهش زد

_ اوم دیگه باید برم

بلند شد و به سمت خروجی کلاب قدم برداشت بعد از چند قدم به در خروجی رسید و رفت بیرون

_ یکم قدم میزنم اهوم

توی اون کوچه خیابون های تاریک که با نور چراغ هاش شهر روشن شده بود شروع کرد به قدم زدن

که

ناگهان احساس کرد کسی از پشت لمسش میکنه

برگشت و پسر بچه 15 16 ساله ای رو دید
که از سرو وضعش معلوم بود فقیره

~ آقا
با صدای لرزون و بغض داری گفت

_ هوم

~ م.م‌..میشه بهم کم..ک کنید

وی ....

_________________

های گایز 🍌😈

فحش به نویسنده آزاد😂😂
یه چیزی توی وجودم هست که میگه جای حساس تموم کنم 😂😂😂

خب دیگه دوستون دارم 😁😇

نظرتون درباره ته چیه 🤨

به نظرتون اون پسر بچه کیه 🤨

نظرتون درباره داستان چیه 😅

خب دیگه 😁

بای😈🍌

Devil LoveOù les histoires vivent. Découvrez maintenant