Part 2

4.3K 579 46
                                    

سلام سلام
فردا آخرین امتحانم و الانم رو مودم 😀😀😀
تا جایی که میتونم براتون مینویسم 😀❤️❤️


Taehyung:

صبح با صدای ساعت از تخت دل کندم و رفتم دوش گرفتم.
وقتی موهای خیسم رو خشک کردم رفتم و تلفن رو چک کردم، همین طور که داخلش میچرخیدم با صدای اومدن ایمیل رفتم و وارد ایمیل هام شدم و ایمیل رو باز کردم :
-شما پذیرفته شدید.
راس ساعت ۸:۰۰ به لوکیشن زیر بیاید :
Lokeshen(فک کنین لوکیشنه دیگه 🙂😹)

از خوشحالی می خواستم جیغ بکشم!!!
این عالی بود ⁦ಠ◡ಠ⁩
ساعت الان ۷:۳۰ بود و اگه بجنبم سر ساعت میرسم.
به سرعت رفتم لباس خدمتکاریمو پوشیدم :

(اینه لباسش ㅜㅡㅜ⭐) و آرایش ملیحی کردم و عطر شیرینمو به گردن و دستم زدم و بعد از پوشیدن جوراب های سفید نخی درازم و پوشیدن کفشام به سرعت پالتویی روش پوشیدم تا تا اونجایی که میشه کسی تا برسم به اونجا بدنمو نبینه یا حداقل تو اون وضعیت کسی فعلا منو نبینه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(اینه لباسش ㅜㅡㅜ⭐)
و آرایش ملیحی کردم و عطر شیرینمو به گردن و دستم زدم و بعد از پوشیدن جوراب های سفید نخی درازم و پوشیدن کفشام به سرعت پالتویی روش پوشیدم تا تا اونجایی که میشه کسی تا برسم به اونجا بدنمو نبینه یا حداقل تو اون وضعیت کسی فعلا منو نبینه.
بالاخره رسیدم به اونجا و به موهای کوتاه اما دخترونه و سفیدم دستی کشیدم و پشت در ایستادم و پالتومو مثل بقیه به جا پالتویی آویزون کردم و منتظر ایستادم.
اومده بودیم به ی عمارت بزرگ و مجلل و تقریبا ۹ دختر دیگه هم مثل من اومده بودن.
همشون داشتن با هم گپ میزدن و منم مثل چند نفر دیگه یه گوشه منتظر وایسادم.
نگا به ساعتی که ۷:۵۸ رو نشون میداد میکنم.
یکی از دخترا اومد طرفم :

(استایل دختره) /سلام جوابشو دادم :+سلام / اسم من جنیه و تو؟ +اسم من هم تهیه /خوشبختم تهی همین که خواستم جواب جنی رو بدم در اتاق رو به رومون باز شد و یه خدمتکار نسبتا پیر :

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(استایل دختره)
/سلام
جوابشو دادم :
+سلام
/ اسم من جنیه و تو؟
+اسم من هم تهیه
/خوشبختم تهی
همین که خواستم جواب جنی رو بدم در اتاق رو به رومون باز شد و یه خدمتکار نسبتا پیر :

(استایل دختره) /سلام جوابشو دادم :+سلام / اسم من جنیه و تو؟ +اسم من هم تهیه /خوشبختم تهی همین که خواستم جواب جنی رو بدم در اتاق رو به رومون باز شد و یه خدمتکار نسبتا پیر :

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(استایل خدمتکاره)
دم در ایستاد و گفت :
&همگی به صف برید داخل و کنار هم رو به دیوار وایسید.
همگی چشمی زیر لب گفتیم و همون طور که گفت رفتیم داخل و ایستادیم و در پشت سرمو بسته شد.
من ته صف ایستاده بودم و خب نمیدونم این خوب بود یا بد.
بالاخره بعد چند مین مرد جوون و خوشتیپ و قد بلندی با کت شلوار وارد اتاق شد.

(استایل کوک عرررررررررر 😀) با قدم های بلند اروم چند دور از کنارمون رد شد و من تموم مدت نفسمو حبس کرده بودم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(استایل کوک عرررررررررر 😀)
با قدم های بلند اروم چند دور از کنارمون رد شد و من تموم مدت نفسمو حبس کرده بودم.
بالاخره بعد یه مدت شروع کرد به تک به تک برسی کردنمون با چشم...
واقعا خیلی استرس داشتم!!!
اگه کارو نمیگرفتم چیکار میکردم؟؟؟
یه دفعه با حس دستی زیر چونم به خودم اومدم و به چهره ی مرد یا بهتر بگم جونگوک خیره شدم.
حتی از اون فاصله هم میتونستم عطر تلخش رو وارد ریه هام بکنم.
یکم بیشتر وارسیم کرد و نزدیکتر اومد و اروم بازو های بیرون از لباسم رو لمس کرد.
بعد مدت نسبتا طولانی گفت :
-همه بیرون
داشتم منم مثل بقیه میرفتم بیرون که...








خب امیدوارم زود تر بتونم پارت بعد رو اپ کنم 😅✨
کامنت و ووت فراموش نشه 🙂❤️

My servantWhere stories live. Discover now