《مقدمه》
میدونین چه حسی داره
وقتی
تو تاریکی مطلق گیر
کردین؟
حس پوچی و خالی
بودن!
شاید حس جانگکوک داستان ماهم همین بود
وقتی از دست معشوقه قبلیت فرار می کنی
ولی اون دوباره تورو تو دستای خودش میگیره
و
توی تاریکی غرق می کنهولی دیگه برای نجات جانگکوک
خیلی دیر شده!
خیلی!
♤♤♤♤♤♤♤♤
سلام بچه ها 🖐
اسم من ملیناست و نویسنده این فیک هستم😁
امیدوارم که این فیک رو دوست داشته باشین😃راستش این اولین فیک هست که من دارم تو واتپد اپ می کنم ......... یعنی یه جورایی دارم از صفر صفر شروع می کنم😇
قبلا چند تا فیک نوشتم ولی جایی اپشون نکردم🥲
اگر کاپل درخواستی دارید یا دلتون نمی خواد تهیونگ باتم باشه ...... بهم تو کامنتا بگید تا ورژن های دیگه ای هم از این داستان رو براتون اپ کنم😍😍😍
و اگر از این فیک خوشتون اومد لطفا لینکش رو برای دوستاتون هم بفرستید و من رو فالو کنید😃
اپ داستان هم از یکشنبه یا چهارشنبه همین هفته شروع میشه😁😁😁
امیدوارم که دوستش داشته باشید 😇😇😙
YOU ARE READING
In your hands (vkook)
Romanceداستان ما دربارهی جئون جانگکوک پسری پاک و مظلوم و کیم تهیونگ رییس بزرگترین باند مافیای سئول که از قضا عاشق و دلباخته ی جئون جانگکوک داستان ماست. تهیونگ بعد از اعتراف به جانگکوک به عنوان دوست پسر رسمیش شناخته میشه ولی......... چی میشه اگه جانگکوک ش...