my love it is 6 hot boys : عشق به ۶ تا پسر هات

part 1

سلامم گایز خوب علامت هارو حفظ کنید

تهیونگ *
جنی _

جونگ کوک ^
جیمین $
جین #
نامجون ₩
جیهوپ ÷
یونگی +

....................‌‌‌‌‌‌ .................

Taehung pov.
*
مثل همیشه زندگی تلخ . کتک خوردن با کمربند .تا ۲ شب کار کردن . دادن خوردن پولی خودت براش زحمت کشیدی
درسته من تهیونگ  من کیم تهیونگم کسی که وقتی پدرش که از  گرایشش فهمید گیه . از اون روز شروع کمربند شروع شد هر روز با تن قرمز اینور  اون ور میرم هر کسی ندونه میگه چیه . من تو دنیا به جز جنی نونا دوسته دیگه ای ندارم.  قبلا زیاد داشتم اما فقط بخاطر اینکه ازم سواستفاده  کنن بهم نزدیک میشدن چرا منن تو این دنیا باید انقدر عذاب بکشم

همون جوری داشتم میرفتم خونه ماشین چند نفر رو جلوی خونه دیدم نه نه درسته منو میزنه ولی و.ولی منو نمیفروشه من .م. من پسرشم قبل از اینکه برم تو شماره جنی نونا رو گرفتم

* الو الو جنی نونا ببین من زنگ زدم بگم ازت خداحافظی  می کنم چون قرار پدرم منو بفروشه . میدونی کدوم پدری با بچه خودش همچین کاری میکنه . هرزگی

_ سلام تهیونگ  قشنگم یعنی چی میخواد تو رو بفروشه مگه سر گردنس تهیونگ  تو الان کجایی لطفا  سریع از اونجا دور شو من الان میام پیشت

* جنی نونا ولش کن میترسم به تو هم صدمه بزنه . داشتم صحبت  میکردم که یهو گوشیم از دستم کشیده شد وقتی سرمو بالا اوردم دوتا مرد هیکلی دیدم تا وقتی دستمالی جلو صورتم قرار گرفت و من بیهوش شدم

_ الو تهیونگ  شنیدی چی گفتم . تهیونگگگگگگگ دونسنگ خوشگلم جوابب بده لطفاااا تهیونگ  پشت خطییی . یهو تلفن بوق ممتمد خورد. نه نهنه نمیذارم . نمیذارم مردک عوضی . نمیذارم دوباره بتونی ازم داداشمو بگیری 

Jennie pov.

شرکت ۲ ساعت بود که ساعت کاریم تموم شده بود بار . لعنتی جنی فکر فکر کن . اهان بار golden bar
نمیتونم تنهایی برم الان فقط رئیسس جونگ کوک  مونده با تمام سرعتم رفتن تو اتاقش .

^ جنی چی شده چرا بدون اجازه وارد شدی

_ رئیس  لطفا لطفا لطفا کمکم کنید  خواهش میکنم  داداشمو بردن بار میخوان بفروشنش میشه کمکم کنید بجز شما کسی نیستتت

^ چیی میخوان بفروشنش زود باش بریمم

_ وقتی به بار رسیدیم با دو واردش شدم سمت بار من رفتم . ببخشید  اینجا پسری که موهاش مشکی باشه بخوان بزور ببرنش اتاق vip ندیدید لطفا بهم بگید جونش در خطره لطفا
وقتی گفت بردنش اتاق بزرگترین اتاق vip سریع رفتیم صدای داد و بیدا میومد کع تهیونگ  التماس میکرد که بهش دست نزن
جونگ کوک شی لطفا باید نجاتش بدیم وقتی ‌ رئیسس کوک درو باز کرد با چند تا مرد لخت و تهیونگ  که دیگه نای حرف زدن رو نداشت گرفتم با چندتا شیشه میزرو گرفتم کوبیدم رو سر هر کدومشون که بعد رئیس کوک باهاشون درگیر شد‌ ‌‌ تهیونگ  داداش  گلم صدامو میشنوی با پتو دورش پیچیدم وقتی همشون داغون بودن جونگ کوک امد تهیونگ براید استایل بغل ‌کرد گذاشتش تو ماشین وقتی رفتیم خونه تهیونگ  بردم حموم تب داشت وحشتناکم تب داشت از رئیس  کوک تشکر کردم و رفت .