chapter 4

35 13 0
                                    

پاهای برهنه‌اش به سرامیک‌ها برخورد می‌کردن و سرمایی که ازشون منتقل می‌شد آزارش می‌داد. دستش رو روی نرده گذاشت، همون‌طور که دستش رو روی نرده می‌کشید، دو تا یکی از پله‌ها بالا رفت.


طبقه‌ی بالا یه نشیمن کوچیک داشت با سه تا اتاق. فضای اون‌جا کاملا با طبقه‌ی پایین و اتاق‌ها متفاوت بود؛ ریسه‌ای از بالای پله‌ها تا دیوار روبه‌رویی جیمین ادامه داشت و تعداد زیادی عکس از مکان‌های مختلف ازش آویزون شده بود. برعکس بقیه قسمت‌های خونه چهار تابلویی که به دیوارها وصل شده بودن پر از رنگ‌های روشن بودن و مبل‌های آبی سفید، به زیبایی اون‌جا اضافه کرده بودن. برخلاف طبقه‌ی پایین، اون‌جا رنگ و بوی زندگی داشت؛ چیزی که هیچ شباهتی به روحیات رئیسشون نداشت و همین نشون می‌داد که دیزاین این بخش از خونه به عهده‌ی شخص  دیگه‌ای بوده.


چندین بار اعضا از کیم پرسیده بودن که کی این کار رو کرده اما آخرین بار سونهی بخاطر این سوالش فاصله‌ای با مرگ نداشت؛ از اون موقع هیچ‌کس دوباره درباره‌ی این موضوع صحبت نکرد.


پتو رو محکم‌تر دورش پیچید و با دیدن بدن باریک سونهی که لابه‌لای کوسن‌های آبی گم شده بود و با خنده به برنامه‌ی مزخرفی که از تلویزیون پخش می‌شد نگاه می‌کرد، نفس آسوده‌ای کشید. حتی خودش هم نمی‌دونست چرا سونهی باعث شد مقدار قابل توجهی از امنیت از دست رفته‌اش به روح بی‌قرارش برگرده.


به هر حال سونهی و تکیونگ بیشتر از هر کسی که جیمین توی زندگیش داشته حواسشون بهش بوده و این آرامش منطقی به نظر می‌رسید‌.
همون‌طور که پتو رو از جلوش کنار می‌زد تا زیر پاهاش گیر نکنه و باعث افتادنش نشه به طرف راهروی آخر نشیمن رفت.

وقتی که سونهی متوجه حضورش شد لبخند بزرگی زد؛ روی مبل نشست و یکی از کوسن‌ها رو روی
پاهاش گذاشت.

_ روبه‌راهی؟

به دسته‌ی مبل تکیه داد و با جوشی که کنار چونه‌اش در اومده بود ور رفت.

_ آرکین رو دیدی؟

جیمین از رفتن به اتاقش پشیمون شد و تصمیم گرفت حالا که توی وضعیت تقریبا آرومی بود از سونهی راجع به یونگی بپرسه. روی مبل تک نفره‌ی مقابلش نشست و دست‌هاش رو بین رون‌هاش قرار داد.

_ اون کیه؟ برای چی این‌جاست؟

به روی خودش نیاورد که دیشب یونگی حتی اسم واقعیش رو گفته و احتمالا هم میدونه. وقتی که سونهی موفق به کندن جوش شد بخاطر سوزشش اخمی کرد؛ بدون بلند شدن از جاش به جلو خم شد و از روی زمین؛ کنار میز وسط، از توی جعبه‌ی دستمال یکی برداشت و روی جوشش فشرد.

Inure •yoonmin•Where stories live. Discover now