4🎋

557 111 53
                                    

   نقشه

پایش رو محکم روی کف
چوبی اقامت گاهش زد
(چرا اون جوری بهم زل زده بود چشماش خیلی ترسناک بودن با این لباس های پاره و موهای بهم ریخته شبیه موجودی شدم که خودمم نمیدونم چیه بعد مثل چی داشت منو نگاه می کرد فکر کنم بهتره برم حموم کنم و مغزمو از این افکار خالی کنم شاید یکم آروم شدم)

❁کسی اونجا هست

ندیمه
"بله شاهزاده"

❁حمام رو برایم آماده کنید

ندیمه
"چشم شاهزاده"

(خوشبختانه میتونم بعد از این چند روز مورد علاقه ترین کار زندگیم رو انجام بدم البته علاقه بیشتری به خوردن مغز هیونگ دارم دلم براش تنگ شده )

ندیمه
"شاهزاده وان حمام آماده است"

❁به این زودی؟ چه عجب

(از اقامت گاه بیرون رفتم ندیمه های پشت سرم
اعصابمو خورد میکنن بعد از حموم باید برم و
به باغچه قصر یکم سر بزنم دلم برای گل های رز تنگ
شده وقتی مادرمو بغل میکردم عطر تنش بوی گل های
رز میداد صبر کن ندیمه کجا داره میره؟ اینجا که حمام شخصی من نیست )

❁صبر کنید

ندیمه
"چیزی شده سرورم؟"

❁ ما کجا داریم میریم؟ اینجا که حمام شخصی من نیست ؟ حتی از استراحت گاهم هم خیلی دور شدیم

ندیمه
"حمام شخصی شما درحال بازسازیه"

(ولی اونجا بیشتر از پنج ماه هم نیست که باز سازی شده
چی شده که دوباره دارن باز سازیش میکنن؟)

❁الان ما داریم کجا میریم؟

ندیمه
"حمام سلطنتی"

❁(خب چرا اینقدر سردی؟جدیده؟)

❁خواجه سونگ کجاست؟من کلا دو سه روزه قصر نبودم همه چی بهم ریخته

ندیمه
"خواجه سونگ بخاطر بی مسئولیتی از قصر اخراج شدن"

(بی مسئولیتی؟ هه واقعا آفرین جیمین کاری کردی که
بهترین دوستت هم ازت دور بشه و هم بیکار)

ندیمه
"رسیدیم"

(چطور تونستن در عرض دو سه روز
اینجارو اینقدر زیبا کنن؟ وای داخل رو... این پرده های صورتی رنگ چه زیبان با گل های رز وایی اینجا خیلی خوشگل شده )

 Exile To Freedom Where stories live. Discover now