تو فرشته ی منی🤍

787 95 6
                                    

کیم تهیونگ ۲۶ ساله و آهنگساز معروف

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

کیم تهیونگ ۲۶ ساله و آهنگساز معروف

پارک جیمین  ۲۶ ساله دوست صمیمی تهیونگ ، خواننده

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

پارک جیمین  ۲۶ ساله دوست صمیمی تهیونگ ، خواننده

پارک جیمین  ۲۶ ساله دوست صمیمی تهیونگ ، خواننده

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

کیم سوکجین ۲۸ ساله و خواننده دوست جدید جیمین

کیم سوکجین ۲۸ ساله و خواننده دوست جدید جیمین

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.

جونگکوک ۲۴ساله خواننده ، پسرخاله ی سوکجین

●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
تنها چیزی که یادم میاد فقط درده چشمامو باز کردم همه جا پر از خونه خواستم تکونی بخورم که سوزشی تو شکمم حس کردم دستم کشیدم و با دیدن خون شکه شدم من اینجا چیکار میکنم مادرم کجاس خواهرم نابی ؟! اطرافمو دید زدم چیزی جز خرابی و تاریکی نبود تنهای تنها بودم سوزش شکمم بیشتر شد از شدت درد اخی از لبم خارج شد نمیدونستم کجام ولی دنیام تاریکه و کسی نیست تا نجاتم بده مامااااان نابییییییی هیچکس صدامو نمیشنوه تو این خرابه خودمو جمع کردم با وجود دردی که داشتم ولی انگار درد دیگه ای داشتم قلبم میسوخت بدم میسوخت و چاره ای جز گریه و زاری ندارم .
_تهیونگ؟ تهیونگ بیدار شو میتونی چشماتو باز کنی پسر جلسه امروز تموم شد
با وحشت چشمامو باز کردم اون اتفاق هیچوقت برام کمرنگ نمیشه هربار ترسناک و یادش شکنجم میده این جلسه ها هم بدرد نمیخوره نباید به حرف جیمین گوش میدادم بدون شنیدن حرفای مضخرفش به دکتر سر تکون دادم و از اونجا خارج شدم این بار اخره که منو اینجا میبینه جیبم شروع به لرزش کرد گوشیم دراوردم و با دیدن اسم جیمین اخمام باز شد
جیمین_سلام چطور بود گفتم ک دکتر خوبیه
ته_کوفت این بار آخره که اون دکتر منو میبینه
جیمین_تازه ۳ جلسه رفتی و هربارشم همین حرفو زدی یادته؟
ته_حالا هرچی ایندفه جدی این بار آخر بود هیچ حس تازه ای پیدا نکردم فایده نداره خوب نمیشم بزار به درد خودم بمیرم
جیمین _ته این حرفو نزن من بخاطر خودت وقت گرفتم ازش میدونی که قبلا اوضاع چقدر بد بود الان بهتر شدی متوجه نشدی؟ اما ته تو باید پدرتو ببینی خیلی بی تابته شاید حالت خوب بشه شاید کمکت بکنه
ته_من پدری ندارم جیمین بارها اینو بهت گفتم این موضوع رو ببند قطع کن
جیمین نفسی داد بیرون و قطع کرد فهمیدم ازم ناراحته اما اونم زیاده روی کرده بود بهم فشار میاورد انگار درمان زوریه من نمیخوام درمان بشم نمیخوام یادم بره نمیخوام فراموش کنم که بخاطر سهل انگاری اون مرد چه اتفاقی افتاد تا ابد تو ذهنم اینو نگه میدارم بابت کمک های جیم خیلی قدر دانم و میدونم برام هرکار میکنه اما با این شرایطم اوکیم حداقل فعلا با باریدن قطره ی بارون روی صورتم از فکر خارج شدم و نگاهی به آسمون انداختم تو این فصل سئول شروع به باریدن میکنه و این نویدی از شروع زمستون بود نفس عمیقی به بیرون دادم و چتر همراهم نبود بیخیال من بارونو دوست دارم چون راحت زیر بارون میتونم گریه کنم و هیچ کس متوجه اشک و بارون نمیشه دستمو تو جیب کتم کردم و شروع به قدم زدن کردم به مقصدی نامعلوم و با یاد اون شب چشمام شروع به باریدن کردن یهو به کسی برخورد کردم وسایلاش افتادن زمین خم شدم وسایلاش رو جمع کنم که نگاهمون بهم گره خورد اشکامو پاک کردم و خدا چقدر رو این پسر کار کرده ی پا اثر هنری بود کتابشو دستش دادم و از من عذرخواهی کرد منم ازش عذرخواهی کردم و خواستم راهمو ادامه بدم که صدام کرد آقا...
به سمت صداش برگشتم که چتری رو از کیفش دراورد و گفت بفرما مواظب خودتون باشید دوباره معذرت میخوام ، نمی‌دونم چرا دهنم باز نشد که قبول نکنم اون راهشو کشید و رفت و من خیره به رفتنش محکم و جذاب نمیدونم کی بود ولی اه بیخیال چرا دارم پسر مردم و کنکاش میکنم چتر و باز کردم انگار قسمت نیست امروز گریه کنم خیلی وقته نخندیدم باید بگم درواقع سالهاست که نخندیدم و به قول جیمین خرس عبوسم خودشم با حرف خودش میخندید و ریسه میرفت یادمه تیشرت خرسی هم بهم داده بود بپوشم این پسر تنها رفیقم بود که با بودن کنارش احساس امنیت میکردم بعد از اون اتفاق همه رو از خودم دور کردم فقط جیمین با سماجت تمام تونست کنارم بمونه و منم گذاشتم که بمونه یه چیزی داشت که نمیتونستم ردش کنم
---------------------------------------------------
سلام دوستان این اولین فیک منه و امیدوارم خوشتون بیاد ووت و کامنت یادتون نره🤍

you are my angel 🤍Место, где живут истории. Откройте их для себя