تهیونگ_
چشمام باز کردم اطرافم نمیشناختم گلوم میسوخت جیمین کجاست حتما جیمین منو اورده پرستار رفت بیرون و جیمین اومد تو و دستی به سرم کشید
جیمین_ ته خوبی جون به لبم کردی اخه باخودت چیکار کردی پسر دور از جونت مث جنازه بودی وایی خیلی احمقی مردم و زنده شدم
ته_ یواش تر حالا که زنده م یه سرماخوردگی کوچیک
جیمین_ سرما خوردگی کوچیک ؟! بایدم زنده باشی روانی اگه چیزیت میشد منو دمه در جهنم میدیدی اومدم استقبالت
ته_ چرا جهنم مگه چیکار کردیم
جیمین_ داداش دهنمو وا نکن تو استودیو چه ویروسایی انداختیم سطل آشغال؛)))))
ته_ گمشو نبینمت قرار بود به روم نیاریییی
جیمین_ حالا عسیسم بیا بغلم خجالت نکش جیگرم آی جیگر هیونگت
ته_ تو این وضعیتم دست برنمیداری
جیمین_ جدا از شوخی ته کجا بودی چرا اینجور شدی ها فکر نمیکنی یه توضیحی باید به من بدی ندیدی چه حالی شدم وقتی اونجور دیدمتته_ هیچی دلم خواست یکم زیر بارون قدم بزنم که اینجوری شد چتر وقتی دستم رسید که دیگه خیس بودم
جیمین_ صبح که چتر نبرده بودی
ته_ بهم دادنش
جیمین_کی؟؟
ته_ نمیدونم یه بنده خدایی
خودمم میخواستم بشناسمش نگاهش راه رفتش همچیش یجور خاص بود فقط کاش میشد دوباره ببینمش
جیمین__________گوشیم شروع به لرزیدن کرد نگاهی بهش انداختم جونگکوک بود!
این بشر هم عجیبه واسه خودش
_ بله
جونگکوک_ یه کاری پیش اومده باید بیاین استودیو خیلی فوریه
جیمین _ من بیمارستانم نمیتونم بیام شرمنده
جونگکوک _ چییییی؟!!!؟ تو خوبی چیزیت شده؟!!!
اون الان به من گفت تو؟؟؟
جیمین_ نه من چیزیم نیست دوستم مریضه
این الان نگران من شده؟ یبارم که بیشتر همو ندیدیم چه مرگشه این
جونگکوک _اهاااا خو میگفتین از اول
جیمین_ یعنی باید براتون توضیح میدادم که دارم چیکار میکنم و کجا میرم؟
جونگکوک _نه خب ببخشید تند رفتم
مرتیکه چی فکر کرده پیش خودش سریع پسرخاله میشه باهام
جیمین _ امروز نمیتونم بیام استودیو خودتون انجامش بدین
جونگکوک _ اخه این قسمت کار به شما ربط داره و مهمه
جیمین_ هووووف
ی نگاهی به ته انداختم که با اشاره میگفت برو
گوشیو فاصله دادم
_ ته نمیتونم تنهات بزارم
ته_برو اشکال نداره یکم دیگه مرخص میشم میرم خونه
_خب صبر میکنم تا مرخص شی ببرمت خونه بعد میرم استودیو اوکی؟
جیمین_ باشه جونگکوک شی میام
جونگکوک _ پس میبینمتون
___
ته_ باشه باشه حسابی گیر دادی به من
_نگرانتم نمیتونم تنهات بزارم بفهم
ته_باشه چیزی نگفتم که
کارای مرخصی ته رو انجام دادم باید یه دکتر خوب براش پیدا کنم الان که وقت ندارم ولی حتما پیداش میکنم
ته رو رسوندم خونه کلی ابمیوه و سوپ براش گذاشتم ولی هنوز فکرم پیششه
از پله های استودیو که میرفتم دیدم در بازه احمقا درو باز گذاشتن پس چرا فقط جونگکوک داخله
مرتیکه اینهمه میگفت کار مهم که مجبور شدم ته رو تنها بزارم این بود؟؟!
منو که دید از اتاقک اومد بیرون
جونگکوک _ بلاخره اومدین
_بقیه کجان؟
جونگکوک _رفتن خونه هاشون
_اونوقت چرا نه مگه قرار بود یه کار مهم انجام بدیم
جونگکوک _خب انجام میدیم دیگه نیاز به بقیه نیست
یا خدا این چرا مثل متجاوزا رفتار میکنه میخواد بلایی سرم بیاره؟؟
جونگکوک _چرا اینجور نگام میکنی برو تو اتاقک پارتتو بخون من تنظیم کردن و ملودی ساختن بلدم
این موزیکم مال منه من ساختم
از بهت درومدم
_اها باشه
کوک خندید
کوفت رو اب بخندی مرتیکه
اهنگو که پخش کرد تعجب کردم اینو قبلا شنیده بودم ولی نمیدونستم کار جونگکوکه
قرار شد تمرین کنیم تا هفته دیگه باید ظبط میکردیم
کارمون تموم شد
جونگکوک _به مناسبت این همکاری باید یه پارتی داشته باشیم نظرت چیه؟
این باز پسر خاله شد
جیمین_ موافقم یکم هوامونم عوض میشه
جونگکوک _ پس خوبه کارای پارتی با من و تو خونه ی من
تو خونش؟
-اممم باشه اوکیه
جونگکوک _چرا حس میکنم از من میترسین جیمین شییی؟
دیگه اعصاب نموند برام
جیمین_ برای چی از تویه جوجه بترسم؟؟؟؟
جونگکوک _اوه عصبیت کردم؟ جوجه بیشتر به تو میخوره هاا
جیمین _ حوصله ی بحث ندارم کارای پارتی رو که انجام دادی ادرسو زمانشو اس ام اس کن مهمونا هم با تو فقط من دوستمو میارم
جونگکوک _ دوستت؟ اوم باشه خودتم صاحب جشنی هرکی دوست داری دعوت کن
جیمین_ پس من میرم کارمونم که تموم شد
جونگکوک _باشه بعدا میبینمت
یه نگاهی به قیافه شیطونش انداختم و رفتم
جونگکوک _____
وایی چقدر این پسر خوردنیه عصبانی بودنش بیشتر باعث میشه دلم بخوادش اون فکر میکنه این دومین برخوردمونه ولی خبر نداره که این چندین و چندمین برخوردمونه از همون اول چشمم فقط جیمین میدید
تو جشن افتتاح استودیو یه فرشته دیدم تصمیم گرفتم که اونو مال خودم بکنم
ولی یه چیزی ذهنمو درگیر کرد
دوستش کیه؟
باید کارای جشن و زودی ردیف کنم که بفهمم اون کیه که جیمین من اینقدر بهش اهمیت میده
گوشیو برداشتم و شماره هوسوک هیونگم گرفتم اون تو کار پارتی خبره س
الو_
.
.
._____________________
تهیونگدوباره همون کابوس هیچوقت خلاصی ندارم نمیخواستم که فراموش کنم ولی نه اینجور عذاب بکشم تنهایی تقدیر منه عذاب هم جزئی از تقدیر منه
صدای اومدن جیمین اومد
جیمین_تههههههههه جووووونممم
_چیههههه
جیمین_هیچ والا سلامتییت خوبی؟
_آره خبرم بیاد
جیمین_ زر نزن خدانکنه این حرفا چیه میزنم دهنتو سرویس میکنماااااا بچه
_خوبه فقط چند ماه بزرگتری و به من میگی بچه اگه چندسال بود میگفتی عمو حتما
جیمین_شاااییید
_گمشو مسخره
جیمین _بیا برات سوپ گرم کردم بخور داداشم پارتی در پیش داریم باید زود خوب شی که بترکونیم
_نمیام
جیمین_غلط کردی نمیای دست توعه مگه میای خوبم میای خوشتیپ و دختر کش میکنی و میاییی
_نمیخوام نمیاااام
جیمین_ منم گفتم غلط میکنی و میاییییی خودم بلندت میکنم
_هووووف
جیمین گوشیش دراورد و گفت بفرما ادرس پارتیمونم اومد
پارتی به مناسبت همکاری جدیدمه تو خونه طرفه پس فردا س
_خونه طرف؟؟ پارتی توعه ولی خونه همکارته؟ جریان چیه یارو خفتت نکنه یوقت :))))
جیمین_زهر مار خفت چیه مگه علکیه کسی نمیتونه خفتم کنه ، چمیدونم خودش خواست تو خونه خودش باشه
_کنجکاو شدم این طرفو که اینقدر زود رامت کرده رو ببینم وگرنه تو تا پارتی رو خودت نگیری ول نمیکردی تویه عشق پارتی
جیمین_ عه داداش دارواتو خوردی بیا این سوپو بخور بگووو عاااا و ببند دهنتو
______
جیمینیعنی چی اینقدر زود رامت کرده؟
چرا اینقدر نسبت به جونگکوک آسون میگیرم ؟
دلیلش چی میتونه باشه؟
اون یه غریبه س و نمیشناسمش اجازه نمیدم نزدیکم بشه قرار نیست اتفاقی بیوفته__________________________
سلاممم دوستاان خوبم اینم یه پارت با ۱۰۲۶ تا کلمه تقدیم نگاهتون❤💖
ووت و کامنت یادتون نره 💋
اتفاق پارت بعدیو حدس بزنیییدددد😎

KAMU SEDANG MEMBACA
you are my angel 🤍
Romansaنام فیک:you are my angel 🤍 نویسنده:qasam80 ژانر: غمگین_عاشقانه_اسمات ۱۸+ کاپل :teajin _jikook قسمتی از داستان: عشق؟ نمیتونه باشه من نمیتونم عاشق بشم چون من کیم تهیونگم همون تهیونگ که تنها چیزی که آرومش میکنه غم و تنهاییشه هیچوقت خوشی به من نیومده...