شنگول‌،منگول‌،حبه‌ی‌انگور☄

252 21 20
                                    


کاپل:چانگسونگ (چانگبین×جیسونگ)

سناریو: تو مدرسه یه گنگی به اسم تری راچا معروف بود که هیچ کی رو اجازه نمیدادن عضو گروهشون بشه. بچه شاخ های مدرسه که آرزو هر دختری رل زدن باهاشون بود چون هر سه تاشون معروف بودن که آلتشون کینگ سایزه. بعد اینا معمولا پشت بوم علاف بودن. این دو تا همیشه سر به سر چانگبین میذاشتن امروز هم با هم هماهنگ شده بودن.
"هی گایز شنیدین میگن تو کلاسمون یکی از پسرا گیه." چان با پوزخند گفت تک نگاهی به جیسونگ انداخت.
"من که پورن کل کلاسو تامین میکنم تا حالا کسی ازم گی پورن نخریده." جیسونگ ادامه داد.
"فقط دو نفر هستن که ازم تا حالا پورن نخریدن یکیش تویی و اون یکی هم چانگبین. چان که تازه با دوس دخترش کات کرده." با این حرفِ جیسونگ، هر دو به سمت چانگبین که به ایوان تکیه داده بود و پایین رو تماشا می کرد، نگاه کردند.
"هی چیه چرا به من زل زدین" چانگبین کمی دستپاچه شد.
"بینی.... ما دوستاتیم. از ما داری چیزی رو پنهون می کنی؟" با سوال جیسونگ،  گوش های فرد دیگر قرمز شده بود.
"وایسا ببینم. تو جدی؟" جیسونگ که از رفتار او شوکه شده بود دیگر ادامه نداد.
چانگبین یه مدت بود که از دوست پلی بویش ینی جیسونگ خوشش میومد ولی نمی تونست به کسی که هر ماه یبار دوس دختر عوض میکرد ، اعتراف کنه. تصمیم گرفته بود این احساسات رو با خودش نگه داره و بعنوان دوست خوب همیشه کنار جیسونگ بمونه. ولی با شوخی جیسونگ دستش رو شده بود. بعد از اون اتفاق دیگر چانگبین به پاتوقشون سر نمی زد و در حد توان از جیسونگ دوری می کرد. این باعث شده بود جیسونگ شک کنه دوباره با چان نقشه کشیدن که اینو مست کنن تا همه چیزو از زیر زبون چانگبین بکشن بیرون. ولی اون شب ، در اثر الکل چانگبین همه احساساتش رو به جیسونگ اعتراف کرد و با زاری محکم از یقه اش گرفت و بوسه ای بر لبان پسر دیگر کاشت. این بوسه همه چیزو عوض کرد. از اون شب به بعد همه فکر جیسونگ شده بود بدن عضله ای چانگبین.....

◇◇◇◇◇◇◇◇

این یکی یکم با بقیه نوشته هام فرق داشت می خواستم یکم کمدی کار کنم ولی خوب از آب درنیومد.

عجیبه من جزو معدود افرادیم که از کاپل های مختلف می نویسه ولی تا حالا به فکر این کاپل نیوفتاده بودم. چن روز پیش یه وانشات خوندم از این کاپل دیگ اون باعث شد یهویی عاشقشون بشم اسمش "بهای گوشی" بود آیدی واتپدشو میذارم M_Quokka 

❗از اینجا به بعد قراره یکم کصشر بگم اگ نمی خوایین وقتتونو به کص گاو بزنین پس نخونین:

دیشب یه خواب عجیب دیدم. دیدم که تبدیل شدم به یه دونه ذرت بعد یکی می خواست ازم پاپ کورن درست کنه منم پا نداشتم فرار کنم بعد یهویی دیدم از بالکن خونمون ارن (همون پسره اتک آن تایتان) اومد منو فراری بده😂 حالا میگین این مست کرده حالش خرابه نه آغا من نخورده مستم شوخی به کنار با الکل مخالف حالا هر چی گفتم شمام بخندین.

اوممم.... فک نکنین اینقد چرت میگم خیلی فرد شاد و دلقکیم. نوچ اینو همیشه به یاد داشته باشین کسایی که بیشتر می خندن از همه غمگین ترن.🙂

دیگ چی می خواستم بگم🤔 اره موقعی که داشتم اینو می نوشتم یاد اون داستان شنگول منگول افتادم😂 اینام ۳تان اونام ۳تا بودن همین دیگ اسم این چپتر شد شنگول ، منگول ، حبه ی انگور 😂😂😂وای ینی یه بی خبر از دنیا بیاد اینا رو بخونه از سلامتی عقلیم شک میکنه

مطمئنم حالا میگین من بچم و سنم کمه. نه نیستم حدس بزنین هفته دیگ چن سالم میشه😋

لایک و انرژی فراموش نشه🐒

سم آباد ۱ (استری کیدز)Where stories live. Discover now