کون هلویی☄

610 57 19
                                    

آمده ام با سمی دیگر در خدمتتون احتمال زیاد این دفعه منو ریپورت اینا بکنین مهم نیس تا آخرین قطره خونم می جنگم خب کصشر کافیه

کاپل: هیونبین (*خنده های شیطانی)

این سناریو از روی مانهوای Plaything  هس بنظرم شخصیت هاش دقیقا به هیونجین و چانگبین میخوره.

سناریو: تو زمان قدیم چانگبین که جنگجو هستش همیشه بدنش جذاب و خوش فرم بوده حتی برای مرد ها. یهویی پسر عوضی رهبر گروهشون که شق کرده وارد اتاق میشه می خواد به چانگبین تجاوز کنه بعد پسرم یه خنجر در میاره، فرو میکنه بهش و اینو میکُشه رهبر گروهشون که نمیتونه همچین مرگ افتضاحی رو قبول کنه، هم می خواد قاتل تنها پسرشو پیدا کنه میره سراغ دوک (همون اشراف زاده انگلیسی). دوک هوانگ هیونجین که سریع پیدا میکنه قاتل واقعی کیه. چانگبین رو به نزدش فرامیخونه بعد تهدیدش میکنه که اگ نذاری بکنمت به رهبر همه چیزو میگم. چانگبین که چاره جز قبول کردن نداره ، هر کاری که هیونجین بخواد رو انجام میده هر شب تو عمارت هوانگ صدا های ناله چانگبین شنیده میشه. ولی کم کم احساسات چانگبین عوض میشه. براش عجیبه که چرا از سکس با دوک لذت میبره. "من که قبلا با زن ها رابطه داشتم حالا چرا از کونم ارضا میشم؟" برا دوک هیونجین ، چانگبین فقط مثل یه اسباب بازی هستش اینو چانگبین هم میدونه که صاحبش مث یه بچه اشراف زاده لوس قراره بعد از یه مدتی اینو بندازه آشغال.

 "من که قبلا با زن ها رابطه داشتم حالا چرا از کونم ارضا میشم؟" برا دوک هیونجین ، چانگبین فقط مثل یه اسباب بازی هستش اینو چانگبین هم میدونه که صاحبش مث یه بچه اشراف زاده لوس قراره بعد از یه مدتی اینو بندازه آشغال

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

عکس مانهوا هستش اصلا ببینین چقد مناسب همن. اره دیگ ولی من می خوام هیونجین رو با موهای نقره ای ببینم لنتی هات.

خلاصه دیگ باز چانگبینو باتم کردم. ینیا تا وقتی تو کونش نذارم ول کن نیسم.

زیاد از این یکی خوشم نیومد یجوری نوشتم ولی مانهوا خودش قشنگه.

لایک و انرژی اینا فراموش نشه🐒

سم آباد ۱ (استری کیدز)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang