سم آباد ۱ (استری کیدز)

ماه کامل☄

کاپل: چانجین، چانلیکس (مثلث عشقی)

سناریو: چان که پسر رهبر قبیله گرگینه ها البته جانشین پدرشه وادارش میکنن با فلیکس یکی از اعضای این قبیله ازدواج کنه ولی چان که با پدرش لج کرده از فلیکس هم متنفره هر گوهی میخوره اذیتش می کنه..... بعدش یه روز که چان رفته بود جنگل برا شکار زخمی میشه چشاشو تو یه قلعه باز میکنه وقتی میفهمه صاحب قلعه یه ومپایر هس می خواد حمله بکنه و اونو بکُشه ولی شیفته زیبایی هیونجین میشه و چون فکر میکنه هیونجین زخم اونو درمان کرده فرد خوبیه. کم کم رابطه اینا پیشرفت میکنه دیگ هیونجین هم که میدونه چان چقدر عاشقشه میاد با استفاده از طلسم اقونیطون مجبورش میکنه گنجینه ارزشمند دسته گرگ ها رو بدزده و بیاره به هیونجین تسلیم کنه وقتی دسته ، خیانت اینو میفهمه اینو طرد میکنه همه بهش پشتشو برمیگردونه جز یه نفر. وقتی چان دسته رو ترک میکنه تنها کسی که دنبالش میاد همسرش ینی فلیکسه. فلیکس که دیوانه وار عاشق چانه بی چون و چرا ازش حمایت میکنه. دیگ چان اشتباهشو میفهمه از این به بعد تصمیم میگیره باهاش خوب رفتار کنه اینا هرچه بیشتر باهم وقت میگذرونن چان میفهمه فلیکسه خیلی مهربونه و این چیزا. از اینور هم هیونجین که به حضور چان عادت کرده بوده وقته میفهمه بعد از این اتفاق چان چقد اذیت شده بااینک اون بعنوان یه ومپایر از همه گرگینه ها متنفره ولی دیگ دیر شده خیلی وقته قلبشو به چان داده برا اینکه اشتباهشو تلافی کنه میاد دسته گرگ ها همه چیزو میگ و خودشو بخاطر چان فدا میکنه. هیونجین بدست گرگینه ها کشته میشه تا چان از طرف خونوادش بخشیده بشه.

♡♡♡♡♡♡♡♡

اسم این گل اقونیطون یا تاج الملوک هسش برا گرگ ها خیلی سمیه.
خیلی خوشم اومد از این سناریو. ولی قبول دارین استعداد هام داره به هدر میره من باید نویسنده سریال های ترکیه ای میشدم. اونقد تو این بوک استری کیدز بهم خیانت کردن که تو واقعیت نکردن😂

لایک و انرژی فراموش نشه🐒