Taehyung pov:داشتم تو این یک ماه دنبال جيون میگشتم میدونم جیمین پیش اونه ولی انگار آب شده رفته رو زمین
= هنوز پیداش نکردین
پسری که جلوم ایستاده بود سرش رو تکون داد،
_ نه قربان
= مطمئنید همه جارو گشتید
_ بله قربان همه جارو گشتیم ولی اثری از شاهزاده پیدا نکردیم
= برید دوباره همه جارو زیرو رو کنید قبل از اینکه افرودیته بیدار بشه
_ بله قربان
پسر رفت و من به فکر اینکه تنها برادرم رو دوباره از دست بدم ترسیدم
باید قبل از اینکه دیر بشه پیداش کنمJungkook pov:
به جیمین نگاه کردم که دست و پاش بسته بود و داشت گریه میکرد از گریه هاش قلبم به درد میومد
ولی بعد از این گریه ها قراره عشقم برگرده و این بهم امید و قدرت میده که تحمل کنم+ لطفا...این کارو نکن..قول میدم دوست داشته باشم..لطفا
- نه عشقم تو باید من روبه یاد بیاری
+ نه لطفا
موهای آبیش رو بوسیدم و عطر تمشکش رو وارد ریه هام کردم توی چشم های اشکی و آبیش نگاه کردم
- زیاد طول نمیکشه عزیزم
+ لطفا
- دهنش رو ببندین
نباید دلم به رحم میومد باید آفرودیتم رو برگردونم
هوسوک جلو اومد و با چسب دهنش رو بست
گریه هاش شدت گرفت که سرم رو کج کردم تا گریه هاش رو نبینم+ مممممم...هق...مممممم
بخاطر چشب که دهنش بسته بود حرفاش خفه میشد دست و پاهاش رو مدام تکون میداد
سعی کرد که با جادو دست و پاهاش رو باز کنه که هوسوک جلوش رو گرفت ورد خوند که نتونه کاری کنه هوسوک هم یه ساحره بود و میتونست جلوی قدرت جیمین رو بگیره ولی به اندازه جیمین قدرت نداشت- شروع کنید
$ بله قربان
هوسوک شروع کرد ورد خوندن که جیمین بیشتر تقلا کرد هوسوک همینطور ورد میخوند
یهو صحنه های آشنایی من و آفرودیته ظاهر شد
تصویر های رابطه مون و در آخر تصویر کشته شدن آفرودیته که قلبم فشرده شد
همه اون خاطره ها به سر جیمین منتقل شد
روح آفرودیته بیدار شد و به جیمین نگاه کرد انگار داشتی به آینه اون دوتا نگاه میکردی خیلی شبیه هم بودن آفرودیته لبخند شیطانی زد و وارد بدن جیمین شد که تقلا کردن و گریه کردن جیمین هم متوقف شدهوسوک هم ورد خوندن رو تموم کرد و روی زانوهاش افتاد خیلی انرژیش رو بخاطر قدرت جیمین از دست داده بود و نیاز به استراحت داشت