مضطرب لب گزید و به انتظار وصل شدن تماس به بوق های متواری تلفن گوش سپرد.
+ژان؟
به محض شنیدن صدای پسرک، هیجان زده تلفن رو به گوشش نزدیک تر کرد و گفت:
_ییبو! کجایی؟ تونستی خارج بشی؟
با اینکه صدای پسر واضح نبود اما ییبو تونست سوالاتش رو بشنوه .
+آره آره نگران نباش... با هزار بدبختی تونستم از شهر بیرون بزنم+
ژان از سر آسودگی نفسی كشید و ادامه داد:
-الان کجایی؟
جوابی نگرفت و همین باعث شد نگاهی به صفحه گوشی بندازه تا ببینه یییو هنوز پشت خطه یا نه .
+فرودگاه ها بستس... دارم با ماشین برمیگردم.
با شنیدن دوباره صدای ییبو و فهمیدن اینکه تماس همچنان برقراره تلفن رو سر جای اول برگردوند.
-خیلی مراقب باش، سعی کن بدون دلیل توقف نکنی و یه راست بیای پکن. ″
ییبو برای اطمینان بخشیدن به پسر نگران ″باشه ای″ گفت و بلافاصله پرسید:
+تو خودت جات امنه؟ کجایی؟
ژان لحظه ای سکوت کرد تا با خودش بین دادن جواب صادقانه و یا دروغ مصلحتی سبک سنگین کنه ...
در آخر مثله اینکه کفه دروغ سنگین تر بود که پسر در جواب گفت:-خونه ام نگران نباش.
ییبو که فکر میکرد پسرک اون طرف خط داره راستشو میگه لبخندی زد و با آرامش ادامه داد:
+به هیچ عنوان برای انجام کار غیر ضروری از خونه بیرون نرو؛ لطفا مراقب خودت باش.. ازت خواهش میکنم خیلی خیلی مواظب باشی ژان!
شنیدن نگرانی های ییبو هر چند پر تکرار همیشه حس خوبی به ژان میداد و لبخند زیبایی رو، رو لب هاش میشوند.
اما این سری کمی متفاوت بود...
اون لبخند با رنگ تیره و زننده عذاب وجدان طراحی شده بود.-حواسم هست جناب وانگ.
ییبو خنده ای کرد و گفت:
+باشه... پس من میرم؛
ژان هم در مقابل خداحافظیه کوتاهی کرد و به محض قطع کردن تماس، صدای آشنایی اون رو مخاطب قرار داد:
~باید بهش حقیقت رو میگفتی.
ژان لبخندی تحویل پسر که در حال پوشیدن لباس مخصوصش بود، داد و همزمان با برداشتن قدم هاش به طرف یوبین گفت:
-تو که خوب میشناسیش عمرا بپذیره.
یوبین قبل از دادن جواب، از ژانی که پشتش قرار گرفته بود و در پوشیدن لباس کمکش میکرد زیر لب تشکری کرد و ادامه داد:
~حق داره به نظر منم کارت اشتباهه.
ژان ماژیک مشکی رو از روی میز برداشت و همزمان با نوشتن اسم ″ یو بین ″ پشت پارچه پلاستیکی گفت:
![](https://img.wattpad.com/cover/283042352-288-k234855.jpg)
YOU ARE READING
▼ꜰᴀʀᴇᴡᴇʟʟ△
Teen Fiction{𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥} میمیریم ... هممون میمیریم... حتی شما پزشکا... حتی تو ! دیر یا زود میمیریم ، زمین داره خفه میشه! ◖𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘠𝘪𝘻𝘩𝘢𝘯◗ ◖Genre: Romance,Slice of life,Drama,Angst◗ 🚑 1 in #modaozushi 🚑 🚑 2 in #theuntamed 🚑